رأی نیاوردن سه وزیر که در حوزه تعلیم و تربیت به معنای خاص و عام آن فعالیت دارند این پیام را داشت که تیم فرهنگی ـ آموزشی دولت در همین آغاز راه دچار مشکل شده و برای حل آن نیاز به تأمل جدی دارد.
تقریبا تصور عمومی بر این اساس است که در شرایط کنونی اقتصاد اهمیت زیادی دارد و در این زمینه، انتظاری که از دولت جدید میرود ایجاد نوعی تعادل اقتصادی است که در سایه آن، با بالا رفتن همزمان تولید و قدرت خرید مردم، اوضاع اقتصادی بهتر و بهتر شود. برای این کار هم رسیدگی به امر مدیریت و هم رفع مشکل تحریمها در دستور کار دولت جدید خواهد بود. با توجه به تیم اقتصادی نیرومند دولت جدید که مورد تایید مجلس هم قرار گرفت، انتظار می رود اوضاع اقتصادی رو به بهبود باشد، به خصوص که دولت جدید، چندان ریسک پذیر نیست و کاری نخواهد کرد که مانند جریان یارانه ها، اساس اقتصاد را بلرزاند. تیم سیاسی دولت نیز به خصوص در زمینه سیاست خارجی میتواند کمک بسیار خوبی برای این بخش باشد.
اما در حوزه فرهنگ اوضاع متفاوت است.
اولا و از هم اکنون سه وزیری که رأی نیاوردند هر سه به حوزه فرهنگ و جوانان تعلق دارند: آموزش و پرورش، علوم و همین طور ورزش که آن هم یک رکن اصلی در حوزه فرهنگ است. از تیم فرهنگی دولت، فقط وزیر ارشاد رأی آورده است که برای کلیت دولت چندان خوشایند نیست. در این زمینه، باید تأمل بیشتری صورت می گرفت و هنوز هم دیر نشده است.
علاوه بر این، حوزه فرهنگ به ویژه آن مقدار که به فرهنگ عمومی و از جمله مسائل مذهبی باز می گردد، دو مسأله مهم هست.
نخست اهمیتی که بسیاری از مردم به این حوزه میدهند و تقریبا از کلیات آن آگاه و حتی درگیر هستند و بنابرین مراقب اند و منتقد.
دوم آن که مخالفان دولت روحانی اکثرا از جمله کسانی هستند که اصلی ترین بهانه اعتراضشان به جز مسائل سیاسی، در حوزه مسائل فرهنگی است. اینها اغلب فکر میکنند دیندارتر از بقیه هستند و گویی جریان دین و مذهب را در جامعه ففط اینان نمایندگی می کنند. جالب است که این جناح به هیچ روی مورد تایید مراجع تقلید نیستند و تقریبا همه مراجع، آنان را به عنوان افراطی می شناسد. با این حال این جماعت که طی این سالها با رانت و غیر رانت، امکانات فرهنگی را در اختیار گرفته اند و به علاوه، برخی از مجامع مذهبی از جمله مراکز مذهبی و مداحی و برخی از نهادها را در اختیار دارند، در اندک زمانی از این زاویه، دولت را مورد حمله قرار خواهند داد.
اما صرف نظر از اینها، فرهنگ، یکی از آسیب پذیرترین حوزههاست، زیرا
اولا فرهنگ به شدت تحت تاثیر وضعیت جهانی است و با توجه به ضعف کلی ما، هر آن احتمال تأثیر پذیری در حوزه های منفی از سوی فرهنگ های بیگانه از جمله غربی وجود دارد.
ثانیا، به دلیل دشواری های اقتصادی و اجتماعی، تغییرات اجتماعی شدید، مهاجرت های بی رویه از روستاها به شهرها، و همین طور بحث مواد مخدر و غیره، آسیب پذیری این حوزه بسیار عمیق است.
بالا بودن نسل جوان در کشور، بیکاری فراگیر، پایین بودن سطح علمی کشور به خصوص در تحصیلات تکمیلی، و وقت های اضافی بی اندازه برای دانشجویانی که در شهرهای بزرگ و کوچک و غالبا دور از خانواده زندگی می کنند، همه و همه زمینه ای برای آسیب پذیری در حوزه فرهنگ عمومی است.
در کنار همه اینها، مراجع دینی هم، از دولت جدید انتظار دارند در حوزه فرهنگ و جوانان، در کنار بحث اقتصاد و پایین آوردن هزینه های زندگی، فعالیت جشمگیر و قابل توجه داشته باشد. مراجع که در سراسر دولت قبلی به دلیل مواضع غلط فکری ـ مذهبی، منتقد آن دولت بودند، و با انتقاد و فاصله گرفتن از آن نقش موثری در پیروزی تفکر اعتدال داشته اند، اکنون منتظر هستند تا در حوزه فرهنگ دینی از یک سو شاهد طرح مسائل ناهنجار نباشند و از سوی دیگر، برای تقویت فرهنگ دینی تلاش قابل ملاحظه ای را ببینند.
بدون شک رابطه مثبت و مهمی بین تقویت فرهنگ دینی از یک سو، و تقویت اخلاق عمومی در جامعه اسلامی وجود دارد که می توان از آن به عنوان اهرمی برای کاهش آلام فرهنگی استفاده کرد، منوط و مشروط به آن که از تفکر اعتدالی دینی استفاده شود.
یک تفکر مذهبی اعتدالی که حاصل جمع دیدگاه های روشنفکرانه رهبری، به علاوه هاشمی، روحانی و خاتمی باشد، درچارچوب اصول پذیرفته شده مذهب و اخلاق دینی، میتواند یک بار دیگر تجربه مثبتی از حکومتی دینی این بار با نگاه اعتدال برجای بگذارد و سخنان انتقادی دشمنان این دولت و حکومت را که امروزه روز یکی از آرام ترین دولت های خاورمیانه و مبتنی بر آرای مردم را دارد، خنثی کند.
مصاحبه صریح با رسول جعفریان
خبرگزاری خانه ملت به نقل از سایت کتابخانه مجلس نوشت: مروری بر 4 سال فعالیت دکتر رسول جعفریان، برنامههای آینده و نقدهای مدیریتی را در قالب یک مصاحبه صریح و نقادانه با ایشان مطرح کردیم که جواب دادهاند.
مقدمه
به تازگی حکم ریاست حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول جعفریان در کتابخانه مجلس، توسط دکتر علی لاریجانی تمدید شد. بر آن شدیم که مصاحبهای با ایشان انجام دهیم. وقتی با ایشان در میان گذاشتیم، راحت پذیرفتند؛ البته شرط ما این بود که صریح از همه چیز بپرسیم و ایشان هم صریح و جدی جواب بدهند. آنچه میخوانید مروری بر فعالیتهای چهار سال گذشته، برنامههای آینده و برخی بحثهای مدیریتی است.
اراده قطعی برای رفتن داشتم
جناب آقای جعفریان، به تازگی حکم ریاست شما تمدید شد. با این که مدتی بحث رفتن شما جدی بود، چه شد که حکم ریاست شما تمدید شد؟ آیا از ابتدا بنای رفتن شما نبود یا این که در این مدت ریاست مجلس و شما به نتیجه دیگری رسیدید؟
تقریبا همه کسانی که با بنده نزدیک بودند میدانستند که قصد ماندن در کتابخانه را ندارم. در این باره دلایل شخصی خودم را داشتم و بیشتر به خاطر ادامه خواندن و نوشتن در موضوعات مورد علاقهام. نوشتن را در این دوره مسؤولیت هم ادامه دادم، اما حقیقت نه آن طور که دلم میخواست. در این چهار سال وقت زیادی برای کتابخانه گذاشتم و بالطبع از کارهای دلخواه ماندم. اراده قطعی برای رفتن داشتم. این در حالی بود که جز نزدیکانم که خستگیام را کاملاً حس میکردند، دوستان ما در مجلس، دانشگاه و عزیزان بسیاری مخالف بودند؛ بالاخره تسلیم شدم تا ببینم چه باید کرد.
به بیش از آنچه گفته بودم رسیدم
الان گویا روز اول ریاست شما و جلسه معارفه در سال 1387 است. آیا به آنچه در جلسه معارفه خود گفتید، رسیدید؟ آیا آن اهداف و برنامهها برآورده شد؟
بدون شک به بسیار بیش از آنچه آن روز گفته بودم رسیدم. در آن زمان، آمال و آرزوهای بلندی جز باز کردن در کتابخانه به روی پژوهشگران و طالبان علم نداشتم، اما طی کار متوجه شدم راه های ساده بسیاری برای خدمت به مردم در حوزه فرهنگ و در حد داشتههای کتابخانه وجود دارد که بسیاری از این راه ها را طی کردم و نتیجه هم گرفتم. البته امکانات اینجا محدود است، به علاوه کتابخانهای است که همه آنچه را میخواهیم ندارد. اما در حد آنچه بود، قدمهایی برداشته شد و می توان بیش از این هم برداشت.
انحصار در کتابخانه مجلس کاملاً شکسته شد
اولین شعار شما شکستن انحصارگرایی و بازکردن مخازن و به طور کل کتابخانه به روی محققان بود؟ انصافاً در این زمینه هم موفق بودید؟ الان وضعیت کتابخانه چگونه است؟ آیا فکر میکنید به حد ایدهآل در این زمینه رسیدهاید یا نه هنوز افقهای دیگری هست که باید به آنها رسید؟
مهم ترین مشکل انحصار در بخش خطی بود که امروز در کتابخانه مجلس کاملاً شکسته شده است. ممکن است برخی محدودیتهای فنی باشد، اما در اصل آن هیچ تردیدی وجود ندارد. راه باز است و هر کس هر متنی را بخواهد از طرق مختلف میتواند به دست آورد و نگران هیچ چیزی نباشد. قدم بعدی در بخش چاپهای سنگی و سربی و کتابهای ذی قیمت است که در نیمه راه هستیم. با این حال دسترسی به کتابها باید بسیار بسیار سادهتر از این که هست، باشد. ما قصد داریم بدون آن که مردم به اینجا بیایند کتابها را در اختیارشان بگذاریم و اگر به این نقطه برسیم عالی است. البته این که فضای کتابخانه فضای مناسبی برای مطالعه است و باید همیشه آماده باشد، یک اصل است. اما مقصودم دسترسی کسانی است که حتی ممکن است در تهران نباشند. با این حال، رسیدن به این نقطه یک همکاری مشترک میان همه کتابخانههای بزرگ را می طلبد و صرفاً کار ما نیست.
دسترسی به اطلاعات باید عمومی شود
برای این که ما به چارچوب فکری شما در این زمینه برسیم، بحث تولید علم در ایران امروز ما با چه مشکلاتی مواجه است؟ آیا انحصارگرایی که شما شکست آن را مد نظر قرار دادید این قدر مهم بود که ما را با مشکل مواجه کرده است؟ تفاوت ما در این زمینه با کشورهایی که دیدهاید چیست؟
بیش از نود درصد پژوهشگران جوان و حتی پیر ما دنبال نزدیکترین راه برای رسیدن به منابع و مواد لازم برای کار هستند. آنها حوصله جستجوی بیشتر را ندارند. همین امر سبب می شود تا آنان به بسیاری از مسائل مهم که در دسترسی اولیه به دست نمیآید نرسند. در حال حاضر اینترنت کار را از یک جهت آسان ولی از جهت دیگر، به دلیل نبودن بسیاری از متون در حوزه نت، کار را سخت کرده است. ما باید دسترسی را آسان کنیم. زمانی این کار با فهرست نویسی های دقیق کتابها و مجلات و مقالات بود. اکنون باید از همه راههایی که میتواند دسترسی به اطلاعات علمی را آسان کند، استفاده کرد. رسیدن به یک نقطه مطلوب در دانایی و علم نیازمند عمومی کردن دسترسی به اطلاعات است، اطلاعاتی که در لابلای کتابها و پروندهها مخفی شده و اگر در دسترس باشد پژوهشگر میتواند از عمر پژوهشی خود تا چندین برابر استفاده کند بدون آن که سرگردان باشد و یا خستگی و بیحوصلگی او را از رسیدن به حقیقت باز دارد.
سه مشکل ذهنی برای تولید علم
آیا شاکله ذهنی مسؤولان، نخبگان و مدیران ما دچار مشکل شده، یا ما با معضل بزرگتری در این چند قرن اخیر رو به رو بودهایم که به چنین موانعی برخورد کردهایم؟
سه مشکل وجود دارد: اول رسوبات گذشته که مثل سنتهای محلی و بومی بر اذهان سایه افکنده است. دوم عدم آموزش مدیریت و آشنایی با دنیای جدید و تحولات آن؛ سوم تخصص در کار علمی و پژوهشی است و این که خودشان دستی در آتش داشته باشند. این مشکل که هر سه ذهنی است، راه را برای تحول بسته است. اما مشکل دیگری در عمل وجود دارد و آن نداشتن امکانات فنی و علمی است. حتی اگر آنان مایل باشند، امکانات فنی موجود، کفاف یک تحول سنگین و هوشمند را در حوزههای اطلاع رسانی به آنها نمیدهد. در این زمینه باید راه کارهای جدی و حمایتی را دنبال کرد. بخش خصوصی و دولتی را تقویت کرد تا بتواند پا به پای دنیا در حوزه اطلاع رسانی و نت پیشرفت کند. در حال حاضر ما در حوزههای پژوهشی مورد نیاز در کشور، حداکثر دو درصد اطلاعات اساسی را به صورت وب در اختیار داریم و باقی آنها همچنان در لابلای کتابها و اسناد و مقالاتی است که دسترسی اینترنتی به آنها نداریم.
ماهیت تمدن و تجارب نوین اطلاع رسانی
آیا مطالعات تمدنی شما را به این نتیجه رساند یا مسافرتهای خارج از کشور و آشنا شدن با کتابخانههای بزرگ دنیا شما را با چنین معضلاتی آشنا کرد؟
طبعاً در درجه اول توجه به ماهیت تمدن، پی بردن به ویژگیهای جهانی و محلی آن، فراز ونشیبهایی که تمدنها به ویژه تمدن اسلامی طی کرده، رنجهایی که ایران در طول قرنها از حیث حملات بیگانگان تحمل کرده، تعصبات فرقهای و مذهبی شدید که منجر به نابودی بسیاری از متون شده، سختگیریهایی که مانع از تفکر آزاد جهت پیشرفت شده، و هزاران مشکل دیگر در امر تمدن، آدمی را به یافتن راههای تازه برای برون رفت از این مشکلات راهنمایی میکند. رفتن به کشورهای دیگر هم شما را با تجربههای نوینی آشنا میکند. با این حال در روزگار ما نیاز چندانی به این سفرها هم نیست و آدم میتواند از همین دریچه تنگ مونیتور هم با دریایی از تجارب نوین در امر اطلاع رسانی آشنا شود. مهم این است که از این زاویه نگاه کند و صرفا یک کاربر ساده نباشد. باز هم بنده روی آموزش تکیه میکنم. دانش ارتباطات در سطوح بالا باید توسعه یابد. ما در این زمینه فقیر هستیم و با پیشرفتهای حیرت انگیز دنیای جدید ناآشناییم. توجه داشته باشیم که این آموزشها دیگر مثل گذشته صرفاً در دانشگاهها نیست، بسیاری از آنها در مراکز صنعتی است. در حال حاضر گوگل تولید کننده علم در این حوزه شده است.
در پی یافتن تجربههای تازه هستیم
باز کردن کتابخانه و شکستن انحصار، مشکلات خاص خود را دارد. برای رفع این مشکلات چه فکری کردهاید؟
عرض کردم بخشی از آن مشکل ذهنی است که خوشبختانه در کتابخانه ما چندان نبود و دوستان همکار به سرعت دریافتند که این کار باید به انجام برسد. بیشتر مشکلات فنی بود که هم در داخل کتابخانه و هم توسط برخی از شرکتهای بیرون، در پی حل آنها بودهایم. ممکن است کاملا حل نشده باشد، اما همین که یکسره روی آنها فکر میکنیم و در پی یافتن تجربههای تازه هستیم، کمک زیادی به ما کرده است.
سیستم امنیتی جدید در کتابخانه مجلس
دنباله سؤال قبل شما در راه شکستن سد انحصار اولین کاری که کردید، برداشتن کارتهای ثبت نام بود. به دستور شما کلیه مراجعهکنندگان با یک کارت ملی میتوانند کتاب دریافت کنند. نمونه آن را جایی دیگر هم دیده بودید یا نه؟ مشکلی که همین ابتدا پیش میآید این است که اگر کتابی مفقود شد، وقتی کارت ثبتنامی نباشد چگونه میخواهید پیگیری کنید؟ مشکل دیگر این است که وقتی شما کتابخانه را به روی همه بازکردید، کتابخانه مجلس از یک کتابخانه پارلمانی به کتابخانهای عمومی تبدیل میشود. حتی برخی برای دیدن روزنامههای قدیمی جهت ثبت اسناد و ... مراجعه میکنند. به عبارت دیگر نوعی ناامنی ذهنی برای محققان و حتی کارمندان به وجود میآید. برای این معضل چه فکری کردهاید؟
اینها مشکل مهمی نبود. تقریباً هیچ دشواری پدید نیامد. دوستان ما در ورودی کتابخانه و میز امانت، با استفاده از همان کارت ملی و ثبت مشخصات، به راحتی این مشکلات را حل کردند. مسأله این نیست، مسأله اعتماد به پژوهشگران است. ضمن آن که باید راههایی برای جلوگیری از سرقت فراهم کرد، مهم آن است که شما اعتماد به افراد داشته باشید. البته در میان همین افراد، افراد لاابالی هم هستند که به مسأله کتاب و حفظ آن توجهی ندارند. برای آن باید راههایی را تدارک دید. در حال حاضر طرحهای فنی جالبی در سیستم امنیت کتابخانهها وجود دارد که در کتابخانه مجلس هم در حال پیاده شدن است و بسیاری از مشکلات را حل خواهد کرد. توجه دارید که یک مشکل مهم کتابخانه مجلس بحث امنیت مجلس است. ما فاصله بسیار نزدیکی به مجلس داریم و طبیعی است که باید مراقب مسائل امنیتی در این محیط باشیم. این مشکل همیشه وجود داشته است، هرچند امیدواریم با راه افتادن ساختمان جدید کتابخانه که فاصله بیشتری دارد، این مشکل کمتر باشد. با این حال، تمام تلاش ما این بوده است که مراجعه کننده این مشکل را حس نکند و به راحتی وارد کتابخانه شود.
اقدام یکپارچه در زمینه دیجیتال سازی نسخ خطی
اما گام مهم و کلان شما در شکستن انحصار، دیجیتال سازی نسخ خطی بود. ایده این کار از کجا به ذهن شما رسید؟ از کسی مشورت گرفتید یا نه، از برنامههای پیشین شما بود؟
این فعالیتی بود که مدتها پیش از بنده کسانی آغاز کرده بودند. البته امکانات آنها اولیه و روشها ساده بود اما به هر حال، با آغاز عصر دیجیتال به تدریج، زمینه این تحول در حوزه کتاب به ویژه نسخ خطی فراهم شده بود. آنچه وظیفه ما بود، اقدام یکپارچه در این زمینه بود. وقتی من به کتابخانه مجلس آمدم، از بیست و اندی هزار نسخه خطی، ششصد نسخه اسکن شده بود. البته در دوره های قبل میکروفیلم شده بود که جواب نیازهای امروز را نمیداد. این نسخ طی نه ماه به صورت شبانه روزی اسکن شد. در این حد، کار کتابخانه مجلس، یک ابتکار تلقی میشد. اکنون بعد از چهار سال، کتابخانه دانشگاه تهران نیز اعلام کرده که اسکن مخطوطات خود را تمام کرده است. کتابخانه ملی هم اعلام کرده که به زودی این کار تمام خواهد شد، اما در مشهد، قم و حتی در تهران هنوز کتابخانههایی هستند که در این زمینه باید خبرهای تازهای داشته باشند.
حمایت کامل ریاست مجلس از دیجیتال سازی
پس از دیجیتال سازی، قرار دادن تصاویر نسخ و سپس در یک کار دیگر قرار دادن فایل پی دی اف نسخ بر روی سایت بود. همه اینها محققان و مصححان را به وجد آورد. برخی این کارها را انتحار میدانستند و بعضی جسارت علمی میدانستند که فقط از شما برمیآید. فواید این کار چه بود؟ در این راه با چه مشکلاتی مواجه بودید؟ یکی دو مرتبه از عدم وجود زیرساخت مطمئن در کشورمان برای چنین کارها کلانی انتقاد کردید. دلیلتان چه بود؟
حقیقت را بگویم من با مخالفت چندانی روبرو نشدم. دوستان ما گاهگاه ابراز تردیدهایی میکردند، اما بیشتر کسانی که ما با آنها سروکار داشتیم محققان جوان و آینده سازی در حوزه پژوهش بودند که مرتب ما را تشویق میکردند. تشویقها چندان زیاد بود که اعتراضها اصلاً به حساب نمیآمد. بنده حمایت کامل ریاست مجلس را هم داشتم و ایشان نیز همیشه با دید باز به این مسأله مینگریست و بارها در سخنرانیهایی که در مراسم ما داشتند از آن حمایت کردند. یکی از آثار این کار ارتباط و اعتماد بیشتر پژوهشگران به کار کتابخانه و رفت و آمد آنها بود. آنها اهمیت این کار را درک می کردند و به آثار مثبت آن واقف بودند. بنابرین مرتب ما را بر سرعت بیشتر در این کار تشویق میکردند. اما در باره زیرساخت فنی تا امروز هم احساس میکنم مشکل وجود دارد. ما آن زمان با هزینهای قابل ملاحظه این کار را تا مرز نود درصد بردیم. اما هیچگاه نتوانستیم به صورت خودکار همه مشکلات را حل کنیم. همچنان برخی از کارها دستی بود. در سال گذشته ما با کمک پارس آذرخش توانستیم این مشکل را به صورت جدیتر حل کنیم. در حال حاضر بیش از نود و پنج درصد از نسخ خطی روی آذرسا قرار دارد. به علاوه چندین هزار کتاب سنگی و سربی ما در همان قسمت قابل سرچ و دانلود است. این کار باید با جدیت دنبال شود.
برطرف شدن مشکلات بخش رسان با کمک پارس آذرخش
الان وضعیت پشتیبانی بخش رسان سایت بعضا با مشکلاتی مواجه است. بعضی نسخ روی سایت نیست. بعضی که حجم زیادی هم دارد، هنگام دانلود به مشکل برمیخورد. برخی نسخ هم روی سایت هست ولی لینک دانلود یا همان تحویل نسخه فعال نیست. چرا؟ آیا دیگر از توجه به این بخش غافل شدهاید یا همان مشکلات فنی است؟ به نظر میرسد چک کردن مداوم و بر طرف کردن مشکلات این بخش نیاز به پشتیبانی بهتری دارد. نظر شما چیست؟
دقیقاً همان مشکل است، افزون بر این که ما در بخش رایانهای مشکلاتی داشته و داریم. مشکلاتی که اشاره شد هست که برخی به زیرساختهای ما مربوط است و قدری به سرعت کم اینترنت و بخشی هم به عدم پیگیری مداوم کارها در کتابخانه.
اما توجه داشته باشید که ما در صدد حل این مشکل با همکاری شرکت پارس آذرخش هستیم و ان شاءالله آثار آن به زودی عرضه خواهد شد. افزون بر آن ما تمامی تصاویر خود را در اختیار کنسرسیوم محتوای ملی هم گذاشتهایم و از آن طریق هم امکان دسترسی وجود دارد. به علاوه، ما تصاویر نسخ خطی را به طور کامل در اختیار دست کم ده مرکز علمی ـ کتابخانهای مهم کشور گذاشتهایم که پژوهشگران مرتبط با آنها بتوانند از این مجموعه به راحتی و بدون استفاده از فضای وب استفاده کنند. در واقع ما هر راه ممکن را برای تسهیل در امر دسترسی رفتهایم و گاه هزینههای اضافی هم در بخش مالی و هم مدیریتی کردهایم تا کار آسان شود.
مزیتهای آذرسا
بعد از رسان، کتابخانه دیجیتال دیگر مجلس به نام آذرسا شروع به کار کرد. آذرسا به رغم جدید بودن، اما در مراحل آزمایشی مشکلات زیادی داشت. اولین مشکل آن نیز در بخش امانت و مرجع نمود پیدا کرد، آنجا که مراجعین بسیاری از یک جستجوی ساده کتاب خود ناتوان ماندند چون آذرسا اصلا محیطی کاربر پسند ندارد و عملاً برای جستجو نیاز به کتابدار است. چه مشکلی پیش آمد که به آذرسا رسیدید؟
زیر ساختهای آذرسا بسیار جدیتر و علمیتر از رسان است. رسان برنامه سادهای بود و با همه زحمتی که شرکت لاوین و مهندسان آن کشیدند، نتوانست تمامی نسخههای ما را پوشش بدهد. اما آذرسا توان بالایی دارد. جز آن که در ارائه خدمات، حق با شماست. با این که بارها بنده گفتهام که این برنامه به خصوص صفحه اصلی آن باید سادهتر و بی آلایشتر و دارای آبشنهای کمتر باشد که سبب سردرگمی نشود، اما هنوز نتوانسته خود را با خواست ما تطبیق دهد. در عین حال آذرسا برنامه جامعی است و باید شرکت پارس آذرخش تلاش کند تا آن را سادهتر به پیش ببرد. امید آینده ما به این برنامه است و البته ادامه همکاری ما هم منوط به به روز شدن این برنامه است. اخیراً شرکت مزبور برنامه جامعی به عنوان پورتال کتابخانه مجلس داده که جامعیت خوبی دارد و منتظر هستیم که اجرایی شود. از این پس رسان جای خود را به آذرسا خواهد داد و البته مدتی طول خواهد کشید تا مشکلات آن رفع و رجوع شود.
پرهیز از سختگیریهای مالی و قانونی بر محققان
سابقه دیجیتال سازی نسخ خطی در دنیا چقدر است؟ در ایران از کی شروع شد و نقش کتابخانه مجلس در این زمینه چه بود. انتقادی که در این زمینه مطرح میشود این است که به هر حال اینها از اموال کتابخانه مجلس محسوب میشود و زحمات مختلف و زیادی برای نسخ خطی کشیده شده. آیا بهتر نبود حداقل هزینهای که مثلا یک دانشجو هم بتواند پرداخت کند، دریافت میشد تا بخش کوچکی از مخارج بر طرف شود؟
در این زمینه هر کشوری متناسب با رویه اقتصادی و تأمین هزینههای سازمانهای خود روشی را در پیش گرفته است. توجه دارید که در ترکیه یا هند همچنان سختگیریها بسیار گسترده است. این سختگیریها هم به لحاظ قانونی و هم مالی وجود دارد.
ترکیه به عنوان انبانی از اسناد و کتابها، به این مجموعه به عنوان یک منبع درآمد مینگرد و سختگیر است. از یک کشور جهان سومی هم انتظار بیش از این نیست. در عین حال، ما به دلیل شناختی که از وضعیت مالی این کشور داریم، ممکن است حق را به آنها بدهیم.
در هند سختگیریها بیشتر قانونهای پیشین است که ذهنیتهای قبلی را در خود دارد. حتی در اروپا و امریکا نیز برخی از کتابخانهها سختگیر هستند. خاطرم هست دکتر شفیعی چه اندازه در گرفتن یک نسخه از خاقانی از یکی از مهمترین دانشگاههای امریکا دچار مشکل شده و ابراز نارضایتی میکرد. ما سرجمع احساس کردیم درآمد قابل ملاحظهای از این جهت نصیب کتابخانه نمیشود. در واقع، بخش بسیار بسیار ناچیزی از درآمد ما را که آن هم به خزانه میرود تأمین میکند. به علاوه که این پول را غالباً نه موسسات بلکه اغلب دانشجویان و پژوهشگران کم درآمد میدهند و باری روی دوش آنها بود. به همین دلیل مانند برخی از مراکز دیگر راه دیگری را انتخاب کردیم تا افراد بدون پرداخت هزینه به این تصاویر دسترسی داشته باشند. در حال حاضر، صرفاً نسبت به مراجعین به بخش کتابهای سنگی و نشریات، مبلغ بسیار ناچیزی دریافت میشود که امیدوارم در دوره جدید آن هم حل شود.
باور ما این است که اگر کمکی به پژوهشگران نمیکنیم لااقل هزینهای روی دست آنها برای تهیه تصاویر دیجیتالی نگذاریم.
نیاز به یک طرح کلان برای اطلاع رسانی
پس از نسخ خطی شما سراغ کتب چاپ سنگی رفتید و مجموعه خیلی خوبی در این زمینه فراهم آوردید. مجلات هم همینطور. آیا کار کتابخانه مجلس در اینجا تمام میشود یا برنامههای دیگری دارید؟
اینها انجام شده و خواهد شد. مهم توسعه این کار به محتوای این کتابهاست. در حال حاضر ما بخشی از کار را انجام دادهایم که نسبت به وضعیت پیشین کار مهمی است، اما نسبت به آنچه باید انجام دهیم، یعنی دسترسی دادن افراد به محتوای این آثار، کار بسیار کوچکی است. علاوه بر تقویت این دسترسی به ابزارهای هوشمند مهم است، اینها نیاز به زیرساختهای فنی دارد. به هر حال هنوز بخش اعظم راه مانده و ما نیاز به مشورت در این زمینه داریم. کاری که در حال حاضر گوگل میکند، در کشور ما و در حوزه فارسی زبان و عربی انجام نمیشود، ما باید یک طراحی کلان برای اطلاع رسانی داشته باشیم.
طرح اسکن تمام کتب چاپ سنگی
شما در یک عملیات همه کتابهای چاپ سنگی را از مخزن چاپی به بخش خطی انتقال دادید، اما گویا به علت کمبود جا و فضا در بخش خطی تعداد زیادی از آنها در مخزن چاپی باقی ماند. چه فکری برای این بخش دارید؟
مشکل فضا ما را به هر کاری وا داشته است. این امری است که همه کتابخانهها درگیر آن هستند. وقتی جایی برای کتابهای جدید ندارید هر چیزی را جابجا میکنید تا شاید فضای مناسب به دست آید. برنامه ما آن است که همه سنگیها، مثل خطیها اسکن شود و هر کسی خواست، سی دی آن در اختیارش قرار گیرد. بنابرین جای آن چندان مهم نیست. این تنها مشکل ما نیست، هر وقت فضا حل شد، این مشکلات هم حل خواهد شد. توجه دارید که ما در ابتدا به خاطر فراوانی کتاب، فضای رستوران را گرفتیم و همین طور پیشروی کرده و هر کاری که دوستان ما در مخزن و مدیریت منابع به ذهنشان آمد انجام دادند تا فضا را باز کنند. در این زمینه باید از آنها تشکر کرد. ما زمانی نیمی از فضای مرمت را هم برای ایجاد فضایی جهت حفظ اسناد تصرف کردیم، اینها مشکلاتی است که کتابخانههای کهنه دارند.
فهرستنویسی بیش از 10 هزار نسخه خطی
از کارهای دیگر شما در زمینه نسخ خطی، فهرستنگاری بود. به عبارت دیگر، نهضت فهرستنگاری با آمدن شما در کتابخانه مجلس شروع شد و فهرستنگاران متعددی دعوت به همکاری شدند و فهارس زیادی نوشته شد. این کار نیز با استقبال محققان و مصححان مواجه شد، ارزیابی شما از این کار چیست؟ قبل از آمدن شما وضعیت چگونه بود؟ هدفتان چه بود؟
این لطف الهی بود که ما توانستیم تمامی نسخ باقی مانده از روزگاران قدیم را در کتابخانه مجلس فهرست کنیم. این کار تنها با لطف الهی ممکن بود. در این زمینه، ما از فهرست نویسان زبدهای که در دسترس بودند دعوت کردیم. آنها هم عاشقانه کار کردند و برخی از آنها تا آخر ما را همراهی کردند. امروز این برای کتابخانه مجلس یک افتخار است که در طول این سه چهار سال، بیش از ده هزار نسخه خود را فهرست کرده است. همه کسانی که با این فن آشنا هستند و همین طور با اخلاق فهرست نویسی در کشورما، میدانند چه کار بزرگی شده است. ما با انتشار این فهرستها، زمینه صدها بلکه هزاران پژوهش را فراهم کردیم.
اختلاف سلیقه در فهرستنویسی
انتقادی که در این زمینه به کار کتابخانه مجلس وارد میشود یک دست نبودن فهرستنویسی است. یعنی فهارس قوی در این مدت نوشته شده، فهرستهای ضعیف هم وجود دارد. از طرف دیگر سلایق مختلف باعث نوعی تشتت شده است. ارزیابی شما از این گونه فهرست نویسی چیست؟ به عبارت دیگر سرعت کار، گاهی باعث بی دقتی شده است. چه فکری برای برطرف کردن این نقیصه دارید؟
این مشکل همیشه در فهرست نویسی بوده است. به فهرستهای دانشگاه تهران از قدیم تا روزگار اخیر توجه کنید، مشاهده خواهید کرد که چه تفاوتهایی در آنها دیده میشود. فهرستهای کتابخانه ملک و برخی از کتابخانههای دیگر نیز همینطور است. ما دست فهرست نویسان را باز گذاشتیم.
سختگیری بیش از حد ما را از سرعت باز میداشت. ما به نتیجه کار فکر میکردیم که حداقل اولین اطلاعات لازم را در باره نسخههای موجود در کتابخانه به دست بیاوریم. البته به نظرم یک کار این است که دوباره این فهرستها بازبینی شود. نه تنها بازبینی که حتی برای آنها تفسیرها و حاشیهها نوشته شود. بسیاری از این نسخه نیاز به بازشناسی دارند. دست کم بخشی از آنها که آثار درخور و استثنایی هستند. بنابرین نقیصه هست، اما بخشی را ناچار بودیم که باید جبران کنیم و بخشی را ضرورت کار می دانستیم و به آن واقف بودیم اما باید تحمل می کردیم تا کار پیش برود. من دست فهرست نویسانمان را میبوسم. کارشان بسیار عالی بود.
ای کاش سرعت دیگر کتابخانهها هم در این امر بالا میرفت. در حوزه علوم سنتی، فهرست نویسی یک ابزار مهم است که باید مسیر آن هموار شود. باید برای آن برنامه ریزی شود، حتی شده به اجبار دنبال شود.
حل معضل فهرستنویسی در یک برنامه 5 ساله
یکی از انتقادات همیشگی محققان به کتابخانهها طول کشیدن فهرستنویسی نسخ خطیشان است. برخی کتابخانههای بزرگ و اسم و رسمدار انتشار فهارسشان طولانی و گاه ملال انگیز میشود. تهیه فهرست نامگو، سیاهه نسخ خطی و ... کمک خیلی بزرگی است. شما چه پیشنهادی دارید؟ ضعف کتابخانهها در این مورد، مدیریتی است یا علل دیگری دارد؟ آیا بهتر نیست این فهرست نامگو ابتدا در فضای مجازی منتشر شود؟
مهمترین مسأله و مشکل، رفتارهای سلیقهای است. الان در کتابخانه ملی یک ایدهای هست که فهرست نسخ خطی فقط روی وب باشد؛ ولی ما که خود کاربر این زمینه هستیم میدانیم که این ایده، پاسخگوی این همه مشکل نیست. یک مشکل در اختیار نداشتن امکانات مالی برای فهرست نویسی است. این کاری هزینهبر است. مدیریت کتابخانهها باید در این زمینه دست و دلباز باشند. مشکل ذهنی هم هست؛ یعنی اهمیت کار را نمی دانند. تا کسی خود در این زمینه کار نکرده و نیاز را احساس نکرده باشد، نمیتواند یک نقش جدی در آن ایفا کند. این کار در یک برنامه منظم مثلاً پنج ساله میتواند برای همیشه حل شود. کتابخانههای بزرگ باید برنامه منظمی داشته باشند و این مشکل را برای یک بار تمام کنند. نزدیک صد سال است ما در فهرست نویسی نسخ خطی وارد شدهایم، اما هنوز آن را تمام نکردهایم. در غرب سالهاست فهرست نویسی نسخ خطی تمام شده است و وارد فازهای دیگر کار شدهاند.
دشواری انتشار فنخا به شیوه کنونی
در زمینه فهرستنویسی شما غیر از فهارس کتابخانه مجلس، دنا و فهرست نسخههای خطی کتابخانه آیت الله گلپایگانی را منتشر کردید. ارزیابی شما از دنا چیست؟ آیا با دنا کار تمام شد یا تازه پله اول است؟ چرا انتشار فنخا را تقبل نکردید؟ در حالی که فنخا پله بعدی دنا است و انتشار آن به کتابخانه مجلس میرسید؟
هدف اصلی ما فهرست نویسی نسخ مجلس بود. این کار را با موفقیت دنبال کردیم و وقتی مطمئن شدیم توانایی و ظرفیتهای دیگری هم برای فهرست نویسی داریم اقدام به نشر برخی از فهارس آماده کتابخانههای دیگر کردیم. فهرست گلپایگانی، فهرست دنا، دو مجلد فهرست دانشگاه و اخیراً فهرست نسخ مرحوم علی اصغر مهدوی، و برخی مراکز دیگر.
در باره دنا، کار بزرگی انجام شده بود که کتابخانه مجلس با نشر آن، باید تمامش میکرد و کرد. قدم بزرگی بود که برداشته شد. همت بلندی پشت سر آن بود و ما این را درک می کردیم و واقف به نقش خودمان برای زدن کلید آخر بودیم. آقای درایتی کار را ادامه داد و اخیراً فنخا به بازار آمد. به نظرم کتابخانه ملی دریافت که کار مهمی است. امیدوارم تا به آخر برود.
بنده البته طرفدار آن بودم که چنین حجم وسیعی بهتر است به صورت دیجیتالی باشد. انتشار چهل جلد کتاب با آن حجم، نگهداری و مراجعه به آن دشوار است. دنا فهرست مختصری بود. اما این کار وسیعی است. به علاوه که ایشان دوباره میتواند همان را در صد جلد و بعداً در دویست جلد هم انجام دهد. به نظرم از جایی به بعد باید کار رایانهای می شد.
کتابخانه ملی در کنار این کار، بهتر است فهرست نسخ خطی خود را منتشر کند که حجم بسیار کمتری را خواهد گرفت و مسأله داخلی خود آن کتابخانه است. در عین حال این کار را هم که یک کار ملی است دنبال کند.
این را بیفزایم که کتابخانه مجلس امکانات مالی در حد انتشار کار جدید آقای درایتی را هم نداشت و البته باز تأکید میکنم که حتی اگر داشت، به لحاظ ماهیت کار، به چاپ کاغذی آن در این حجم باور نداشت.
الدار ثم الجار!
دنباله سؤال قبل، فهرست نسخههای خطی کتابخانه آیت الله گلپایگانی در 9 جلد (5 مجلد) قطور منتشر شد و کار عمدهای بود؟ هدف شما از این کار چه بود؟ آیا بحث حمایتی بود؟ بحث این است که دنا یک پروژه ملی بود، اما فهرست کتابخانه آیت الله گلپایگانی به کتابخانه مجلس مربوط نمیشود و باعث انتقاد شده است. جواب شما چیست؟
همان طور که عرض کردم کتابخانههای بزرگ همواره در نشر فهرست کتابخانههای کوچک باید کمک کنند. کتابخانه آیت الله مرعشی در این زمینه گامهایی برداشته است. کتابخانه مجلس تلاش کرده است تا در حد یک وظیفه ملی در این زمینه قدم بردارد. البته بنده تأکیدم این است که هر کتابخانهای اول کار خودش را در این زمینه تمام کند بعد به این کار بپردازد؛ مهم این است که ما بدانیم الدار ثم الجار.
گلایه ما از برخی از کتابخانههای بزرگ به خاطر عدم انتشار فهارس نسخ خود، حداقل در حد یک فهرست نامگوی جامع، باقی است. خواهش میکنیم، تقاضا داریم و دستشان را میبوسیم برای این که زودتر نسخههای خطی خود فهرست کنند.
انتخاب آثار مناسب برای چاپ فاکسیمیله
از دیگر کارهای شما در زمینه نسخ خطی، چاپ فاکسیمیله چند کتاب مهم بود. ابتدا بفرمایید ضرورت چاپ فاکسیمیله نسخ خطی چیست؟ سرمایهگذاری کتابخانه مجلس در این زمینه با چه هدفی صورت گرفت؟ یکی از محققان در مصاحبه خود انتقاد کرده بود که بعضی آثار فاکسیمیله کتابخانه مجلس ارزش چاپ فاکسیمیله را نداشت؟ به عبارت دیگر ارزشگذاری نسخ خطی جهت چاپ فاکسیمیله چگونه انجام میشود؟ ارزیابی شما چیست؟
طبعاً در انتخاب کتاب برای چاپ برگردان اختلاف نظر میان محققان و صاحب نظران وجود دارد، اما ما بر اساس مشورت با دوستان کار را پیش بردهایم و در این زمینه تلاش کردهایم آثاری را انتخاب کنیم که چاپ برگردان آنها سودمند بوده و در آن حوزه مثمر ثمر باشد. انتخاب یک اثر ارزشمند در حوزه تفسیر زیدی قرآن از قرن هشتم، کار کم مانندی بود. چاپ قرآن نیریزی هم به لحاظ خط ایرانی آن و هم زیبایی با مشورت جدی انتخاب شد. چاپ الامامة و السیاسة که یکی از بهترین و کهنترین نسخ این کتاب است با فکر انتخاب شد و بسیار هم زیبا درآمد. روشن است که ما کار زیادی در این زمینه نکردهایم و مدعی آن هم نیستیم. در حد یک کتابخانه و با توجه به بودجهای که داشتهایم اقدام به نشر این آثار کردیم.
چاپ فاکسیمیله قرآن توپقاپی و انتقادات وارده
انتقاد دیگر از آثار فاکسیمیله کتابخانه مجلس، به بحث کیفیت چاپ برمیگردد. نسخه نفیسی مثل قرآن توپقاپی کیفیت چاپ خوبی ندارد. جواب شما چیست؟ آیا بحث فنی چاپ در ایران مطرح است یا نه، به خوبی مدیریت نشد؟
چاپ فاکسیمیله قرآن توپقاپی یکی از بهترین آثاری بود که در این سالها انجام شد. البته نه به حیث چاپ زیبای آن، بلکه به لحاظ ارزش محتوایی آن. میدانید که این اثر تفسیری چهارمین نسخه خطی فارسی باقی مانده در عالم است و نوع خط آن هم بسیار مهم است. هم خط کوفی و هم نسخ. تا کنون هم حروفی چاپ نشده و اگر هم بشود مطمئنا سالها طول خواهد کشید. بنابرین لازم بود چاپی از این اثر در اختیار قرار گیرد. جز این که ما عکس با کیفیتی در اختیار نداشتیم. مراجعه مستقیم ما به موزه توپقاپی برای گرفتن یک نسخه با کیفیت جواب نمی داد. ما مجبور شدیم غیر مستقیم و با کیفیت پایین تصویری تهیه کنیم. کار را که آماده کردیم با آنها در میان گذاشتیم که با نشر آن موافقت کردند. این وقتی بود که کار ما نزدیک به تمام شدن بود. البته به نظرم همچنان این مسیر باز است و کسانی که توان دارند میتوانند مکاتبه کنند و تصویر بهتری بگیرند. این کتاب ارزش چند بار چاپ دیگر و تحقیق روی خود را دارد. این یک گام بود و ما منتظر آثار آن یعنی مقالات و نوشتههایی هستیم که متخصصان بر اساس آن بنویسند.
چاپ فاکسیمیله در چارچوب داشتههای کتابخانه
بحث دیگری در این زمینه مطرح است و آن این که: وقتی کتابخانه مجلس خود آثار نفیسی دارد که برای چاپ فاکسیمیله مناسب است چرا شما سراغ آثار خارج از کتابخانه و حتی خارج از ایران رفتید؟ مثل قرآن توپقاپی؟
این تنها یک استثناء بود که ما به دلیل اهمیت آن که شرحش را عرض کردم انجام دادیم. حرف شما درست است و اصولاً سیاست کلی ما این است که به طور اصولی و اولی باید در چهارچوب معرفی داشتههای کتابخانه خودمان حرکت کنیم، اما این یک اثر استثنایی بود، واقعا استثنایی.
سیاست متعادل و مستمر در خرید نسخ خطی
در زمینه نسخ خطی، یک فعالیت عمده شما خرید نسخ خطی بود که به خوبی پیش رفت. گزارشی در این زمینه میتوانید ارائه کنید؟ بودجه کنونی را برای این بخش کافی میدانید؟
سیاست خرید نسخههای خطی در کتابخانه مجلس دو خصلت داشته که امروزه هم دارد. اول آن که متعادل است و دیگر آن که مستمر است. کتابخانه مجلس در طول سالیان زیاد با خرید نسخههای مهم، به نقش خود برای حفظ میراث فرهنگی کشور پایبند بوده است.
این روزها امکانات مالی بسیاری در اختیار کتابخانه آستان قدس است که ما خوشحالیم. آنها بخش روی زمین مانده نسخ خطی را خریداری میکنند. برای ما مهم آن است که آنچه هست خریداری شود؛ البته نسخ ارزشمند و هنری همچنان از سوی دولتیها بدون مشتری است. مراکز دولتی نمیتوانند چند صد میلیون برای یک نسخه بدهند مگر آن که خیلی استثنائی باشد.
در این زمینه باید بخش خصوصی داخلی را تشویق کرد تا اینها را خریداری کنند که البته یک مشکل دارد و آن، این که این نسخ در اختیار پژوهشگران قرار نمیگیرد، اما این فایده را هم دارد که از کشور خارج نمیشود. در حال حاضر خارجیها از عربها و غیره، بیشتر مشتری نسخ هنری ارزشمند هستند. ما در این زمینه مشکل داریم. باید یک هیئت عالی رتبه دولتی برای خرید این نسخ جهت موزههای اصلی کشور ایجاد شود. مدیریت کتابخانهها نمی توانند به سادگی در این باره تصمیم بگیرند.
انتظار غیرعادی صاحبان نسخ خطی برای قیمتگذاری
نحوه تقویم نسخههای خطی در کتابخانه مجلس چگونه است؟ گاهی این موضوع باعث اعتراض شده است. راهکار شما چیست؟
انتظار افرادی که نسخهای را برای عرضه میآورند، گاه انتظار عادی نیست. آنها باید توجه داشته باشند که دید آنها متفاوت از کسانی است که کارشان قیمت گذاری است؛ این نکته اول.
دوم آن که گاه دوستان ما هم کم لطفی میکنند و قیمتها را نازل میگذارند. در این باره استدلالهایی دارند که قابل تأمل است.
اما در مجموع، مشکل بودجه مانع از آن است که ما بتوانیم در این باره دست و دلبازی کنیم؛ اینهم نکته سوم.
چهارم آن که تقریبا محور قیمت گذاریها توسط افرادی صورت میگیرد که بسیار به هم نزدیک هستند. آقای مستوفی هم قیمت گذار ماست و هم ملی. بنابرین کسی تصور نکند که جای دیگر قیمتهای بهتری وجود دارد. آستان قدس هم تقریباً در همین سطوح است. البته برخی از افراد بخش خصوصی ممکن است اگر چششمان بگیرد پول بیشتری بدهند.
پیام یک نشریه فعال
جناب دکتر جعفریان، یک بخش عمده از کارهای شما در کتابخانه مجلس، انتشار مجلات مختلف است. شما مثل بقیه موارد، این بخش را هم به طور کل متحول کردید. مجله پیام بهارستان که قبلاً به شکل یک خبرنامه منتشر میشد، الان به یک مجله قطور متون و اسناد تبدیل شده است. پس از آن مجلات مطبوعات بهارستان و اسناد بهارستان هم منتشر شدند. ضمایم پیام هم مهم هستند. چه خلائی در این بخشها حس کردید که هر کدام یک از مجلات فوق به این شکل منتشر شد؟ هدفگزاری این مجلات چیست؟
تا وقتی مقاله داریم و رساله برای چاپ، باید نشریات جدید درست کنیم. سیاست ما باید این باشد که میراث مخطوط ما، تحقیقات دانشمندان ما و گزارشهای با ارزش علمی ما منتشر شود. وقتی میتوانیم مجلات جدیدی درست کنیم تا این تحقیقات و متون را منتشر کنیم باید این کار را انجام دهیم.
پژوهش در جامعه ما رو به رشد است و ما باید امکان نشر آنها را فراهم سازیم. به علاوه به سمت تخصص برویم. ایجاد نشریهای برای اسناد، یا تاریخ مطبوعات کاری بود که باید انجام میشد. در زمینه متون هم ما پیام را گذاشتیم و با دست و دلبازی مقالات کوتاه و بلند را منتشر کردیم. تاکنون بیش از هزار و چهارصد مقاله در چهار سال اخیر در شمارههای پیام منتشر کردهایم و این حجم کمی نیست.
وجود یک نشریه فعال، تعداد زیادی را تشویق میکند تا پژوهش کنند. این مسأله به خوبی قابل درک است. اگر پیام نبود، بسیاری از این افراد سراغ این پژوهشها نمیرفتند. امیدوارم این نشریات ادامه پیدا کند و قول میدهم اگر زمینه مناسب باشد، اگر امکانات مالی کافی باشد، ضمائم را باز هم بیشتر و بیشتر کنیم. در این زمینه آماده گرفتن پیشنهادهای تازه هستیم.
امکان چاقتر کردن پیام را نداریم!
چند انتقاد درباره انتشار این مجلات هست که با شما مطرح میکنیم. اولین انتقاد مربوط به مجله پیام است و آن هم انتقاد همیشگی و معروف. چرا این مجله به این شکل منتشر میشود؟ آیا نمیتوان آن را در طول یک فصل دو مرتبه یا دو شماره منتشر کرد با صفحات کمتر؟
یک بار که این مسأله را به مرحوم افشار گفته بودند، ایشان اظهار کرده بود جعفریان با انتشار هر شماره، از آن هراس دارد که این آخرین شماره باشد. بنابراین میخواهد هرچه را میتواند در آن جای دهد؛ واقعاً همین طور است. ما امکان چاقتر کردن آن را نداریم، والا این کار را میکردیم. یک بار هم در زمستان گذشته در یک فصل، دو شماره منتشر کردیم. اگر دوستان ما همراهی کنند باز هم این رویه را تکرار خواهیم کرد.
پیام، حامی پژوهشگران جوان
انتقاد اصلی به مجله پیام، یکدست نبودن مقالات آن است. به عبارت دیگر، مقالات قوی، ضعیف و حتی غیرقابل چاپ هم در آن هست. گاهی حتی یک کتابچه به صورت عکسی و فقط با 4 الی 5 سطر مقدمه در پپام منتشر میشود. چرا مجله دچار این وضعیت است؟ به نظر میرسد مجله پیام بهارستان یک سیاستگذاری و هیئت تحریریهای منسجم میخواهد. نظر شما چیست؟
چرا باید تصور شود که مقاله کوتاه شامل یک متن با دو سه عکس، مقاله نیست. گاه یک عکس به اندازه یک مقاله ارزشمند است. بنده در این زمینه متأثر از مجله آینده مرحوم افشار هستم. البته پیام در دایرهای وسیع تر از آینده کار میکند. رسالههای صد و گاه کتابچههای دویست صفحهای هم در آن چاپ میشود. این مجله برای ما ظرفی برای انتشار تحقیقات و متون و حتی اسناد و تصاویر است. تازه فکر میکنم در زمینه عکسهای تاریخی ما باید یک مجله مستقل داشته باشیم. یعنی اگر بتوانیم مجلهای ویژه تصاویر همراه با توضیحات و تحقیقات در باره هر عکس داشته باشیم بسیار عالی است.
پیام حامی دوستان پژوهشگر جوان هم هست. کارهای دانشجویی که وضعیت خوبی دارند باید منتشر شوند تا آنها تشویق شوند. وقتی ما چهل پنجاه مقاله در یک شماره منتشر میکنیم لابلای آن این حمایت را هم در نظر داریم، ولی به هر حال شاهد هستید که چه مقالات بلند و خوبی در آن انتشار مییابد.
بنده این نکته را هم بیفزایم که بسیاری از این مقالات که عالی هم هست، با معیارهای مجلات علمی پژوهشی سازگار نیست و از نظر بنده، نباید زمین بماند. ما پیام را از این زاویه، برای انتشار این قبیل رسالهها و مقالات هم مهم می دانیم. فهرستها شاهد است که پیام در طول این سه سال حجم زیادی از رسالههای کوچکی که سابقاً خطی بوده و حالا در پیام چاپ شده را به خود اختصاص داده است. انتشار پیام یکی از آرزوهای دیرین بنده بود که به انجام رسید و البته باید تقویت شود.
خطی مشی مطبوعات بهارستان
مجله مطبوعات بهارستان، بیشتر مقالات پایاننامهای دارد. این مقالات هم دچار ضعف و مشکلات خاص خود است. مثلاً دانشجویی که فقط برای دریافت امتیاز مقاله جهت پایاننامه خود شبه مقالهای داده است منتشر میشود. آیا این ضعف را قبول دارید؟
خوشبختانه یا متأسفانه دانشگاهها به مقالاتی که در مجلات ما چاپ میشود، حتی اگر بهترین باشد، امتیازی نمیدهند. آنها تابع علمی ـ پژوهشی بودن مجله هستند. بنابراین کسانی که در اینجا مقاله میدهند باید اطمینان داشته باشند که چندان امتیاز دانشگاهی نمیگیرند. اما به هر حال، تلاش ما این است که مقاله چه کوتاه و چه بلند، معضلی را حل کند، ابهامی را بر طرف سازد. مقاله لزوماً این نیست که حتما بیست صفحه با کلیدواژه و مقدمه و خاتمه باشد، مهم این است که یک نکته را ولو در چند صفحه روشن کند. مثلاً مطبوعه فارسی در مصر توسط چه کسی توزیع میشده؟ شاید این موضوع در یک مقاله سه صفحهای بیان شود.
شما باید توجه داشته باشید که با انتشار هر مطلبی، کوتاه یا بلند، سند یا عکس، در صدد رفع یک ابهام و حل یک مشکل و روشن کردن یک چراغ باشید. اگر این هدف تأمین شود، شما به نتیجه مطلوب دست یافتهاید. البته شاهد هستید که ما مقاله معرفی کتاب نمی زنیم و این قبیل موارد را در سایت می آوریم، اما به هیچ وجه اجازه نمی دهیم کسی حرفهای قبلی را نشخوار کند. اگر هم موضوع مقاله کهنه است باید سند تازهای داشته باشد.
مشکل همیشگی نامه بهارستان، وسواس در کار
در بین مجلات کتابخانه مجلس بهترین آنها نامه بهارستان است که آن هم دچار تأخیر میشود و پس از آن اسناد بهارستان. آیا قبول دارید؟ نظرتان درباره این دو مجله چیست؟
هر کار علمی در موقع و موضع خود باید با بهترین کیفیت از نظر علمی و پژوهشی و زیبایی در عرضه منتشر شود. از این زاویه، نامه بهارستان یکی از بهترین نشریاتی است که در کشور منتشر میشود. هم حوزه تخصصی و هم سطح علمی خود را حفظ کرده و مهم ترین مشکل آن تأخیر انتشار آن است که به دلیل وسواس در کار، گرفتار آن شده است. ما درخواست همیشگی مان از آقای مطلبی کاشانی این است که نشریه را به موقع عرضه کنند؛ با این حال، بنده همیشه حامی انتشار آن بودهام. این مجله به رغم پرهزینه بودن برای ما، یکی از افتخارات حوزه ای است که به آن تعلق دارد. در این زمینه کارهای تازه دیگری هم شروع شده که باید استمرار یابد.
انتشار اوراق عتیق توسط کتابخانه برگ دیگری از این فعالیتهاست. علاقهمندان به این حوزه میدانند که در حال حاضر، سطح پژوهش در این زمینه بالاست و دو مرکز میراث مکتوب و کتابخانه مجلس، بیشترین تلاش را دارند و خروجیهای آنها در شرایط فعلی از کیفیت نسبتاً بالایی برخوردار است. ما همچنان آماده ادامه انتشار کار نسخهپژوهی آقای حافظیان هستیم، زیرا آن اثر را هم گامی دیگر در همین زمینه می دانیم.
استقبال از لوحهای فشرده
از دیگر کارهای شما در کتابخانه مجلس، تهیه لوح فشرده است. اخیرا 29 لوح فشرده توسط سایت معرفی شد که مربوط به مجلات و برخی کتابها میشد. این هم دنباله نهضت دیجیتال سازی است. با این که کار خوبی انجام شد، ولی هنوز در ابتدای راه هستیم. ارزیابی شما از 29 لوح مذکور چیست؟ نقاط ضعف را در چه میبینید؟
بنده باید عرض کنم مهمترین مشکل ما نداشتن یک مرکز متحد و موحد برای ارائه کارهای دیجتیالی است. این مسأله سبب شده تا هر کسی جدا هزینه کند که هم پول اضافی پرداخت میشود، هم روشها متفاوت است و و هم دسترسی مردم به آنها دشوارتر و پراکندهتر. تا وقتی یک مرکز موحد برای این کار در ایران درست نشود این دشواریها هست. با این حال نباید دست روی دست گذاشت و کاری نکرد.
کتابخانه مجلس احساس کرد نشریاتی هستند که پژوهشگران سخت نیازمند آنها هستند و هر روز برای مطالعه آنها به کتابخانه میآیند. ما تصمیم گرفتیم نشریاتی که بیشترین نیاز به آنها حس میشود در قالب لوح فشرده به مردم داده شود. در این زمینه استقبال شایانی شد. ارزانی این لوحها و محتوای ارزشمند آنها، باعث این استقبال گسترده شد. وقتی تمام خواندنیها را در یک دی وی دی می شود مراجعه کرد، طبیعی است که استقبال از آن چشمگیر خواهد بود. ما شرمندهایم که نمی توانیم در این زمینه سریعتر حرکت کنیم اما خوشحالیم که همین مقدار اسباب شادمانی عده ای را فراهم کرده ایم.
مشکل جدی برای خرید کتاب
آنچه گذشت بخشی از کارهای انجام شده توسط شما در زمینههای نرمافزاری در کتابخانه مجلس بود. بخش مهم دیگری از کار شما تهیه منابع بود. با تلاش و پشتکاری که از شما سراغ داشتیم، تحول عظیمی هم در این بخش صورت گرفت و بخش فراهمآوری شاید فعالترین بخش کتابخانه مجلس در این چند سال بود. وضعیت منابع کتابخانه مجلس از لحاظ آماری، هنگام آمدن شما چگونه بود و الان چگونه است؟
این سالها، کتابخانههای زیادی در کشور درست شده و آدمی شاهد است که در نمایشگاه با چه اشتیاقی آثار جدید خریداری میشود. یک زمانی فقط چند کتابخانه در کشور بود که توجه به خرید مداوم داشت، اما در حال حاضر وضع بهتر شده است. ما هم به نوبه خود در این زمینه باید تحولی ایجاد میکردیم.
کتابخانه مجلس در سالهای گذشته، آنچنان که باید و شاید در خرید اقدام نکرده بود. به نظرم در برخی از زمانها صرفاً کتابهای مرجع خریداری میشده است. به خصوص در بخش عربی و لاتین باید تلاش بیشتری میشد. بنده این را عرض بکنم که کتابخانه مجلس در موقعیت جغرافیایی خوبی قرار دارد. مثلاً چند مدرسه علمیه اطراف آن هست و نیازهای پژوهشی این گروهها بیش از مقداری است که ما الان در کتابخانه داریم.
در گذشته کتابخانه مجلس فقط پاسخگوی شماری از محققان و نیازمندان به نسخ خطی یا اسنادی بود، اما در حال حاضر به دلیل تقویت کتابها، گروههای دیگری هم به کتابخانه میآیند. خرید کتاب پول زیادی میخواهد. ما در این سه سال کمتر مشکل داشتیم اما امسال مشکل جدی داریم. نگرانیم که نتوانیم حتی نیازهای اولیه را در خرید کتاب تأمین کنیم. در این زمینه کمکهای ویژهای از دفتر ریاست به ما شده است، اما در مقابل بالا رفتن قیمتها، پاسخگوی ما نیست. به نظرم کتابخانه مجلس برای مرکز شهر یک موقعیت استثنایی دارد و باید با توجه به این امر، همه به فکر تقویت آن باشند.
آنقدر کتاب میخریم تا اتاق ریاست را هم بگیریم
در زمینه فراهم آوری چند انتقاد به شما وارد است. یکی تهیه سرسام آور و بدون هدف منابع است. در این باره آن قدر افراط شد که مخازن دچار بحران شد و به نظر میرسد نیاز به تجدید نظر اساسی باشد. سیاستگذاری و هدف خاص در خریدها وجود ندارد و همه جور کتابی خریده میشود. آیا برنامهای برای سر و سامان دادن به این بخش ندارید؟ به نظر میرسد هدف شما فقط خرید کتاب است حال هر چه باشد، درست است؟
کتابخانه مجلس یک کتابخانه عمومی است که باید نیازهای گروههای مختلف را تأمین کند. ممکن است کسی که در علوم دینی کار میکند، توجه نداشته باشد که افراد دیگری که در کنار او هستند و نیازمند آثاری در علوم انسانی هستند. بستگی دارد که شما با چه نگاهی به منابع تهیه شده نگاه کنید. وقتی میشنوید که در فلان کتابخانه فرنگیها بیست یا سی میلیون کتاب هست، فکر میکنید در یک سطح معین و موضوع خاص است؟
خیر، تفکر آنها این است که هر کسی مراجعه کرد، باید نیاز خود را از اینجا تأمین کند. از نظر ما این مقدار خرید هم کم است، اما این که مخازن ما پر شده، مشکلی است که ما باید به صورت دیگری جبران کنیم. اگر ساختمان جدید ما طبق قولی که شهرداری به مجلس داده، در اردیبهشت ماه سال 92 تحویل داده شود، بسیاری از دشواریهای مخزن حل خواهد شد.
بنده باورم این است که حتی اگر کتابها را گوشه سالن مطالعه هم میگذاریم یا در اطاق ریاست کتابخانه و آنجا را اشغال میکنیم، باید خریداری شود. چون بسیاری از این کتابها در سالهای بعد که هیچ در ماه بعد هم ممکن است در بازار کتاب نباشد. باید خرید و خرید وخرید. اگر بنده ده برابر این هم بودجه داشتم بخش اعظم آن را برای خرید کتاب میگذاشتم و هیچ محدودیتی را نمیپذیرفتم.
کتابخانههای شخصی و تقویت منابع کمیاب
یکی دیگر از انتقادات وارده به بخش فراهمآوری خریداری چند کتابخانه شخصی به طور یکجا است. میدانیم که خرید کتابخانههای شخصی ریسک زیادی میخواهد. از یک طرف مجموعهای ناب و پرمنبع خریداری می شود و از طرفی دیگر، آثار تکراری زیادی در این کتابخانهها وجود دارد. کتابهایی که در کتابخانه مجلس یکی دو نسخه وجود دارد در این کتابخانهها هست و دیگر نیازی به وجود آنها نیست. نظر شما چیست؟ برای این معضل چه فکری میتوان کرد؟
خرید کتابخانههای شخصی همیشه این مشکل را به خصوص برای کتابخانههای بزرگ دارد که بخشی از آنها تکراری است. به نظرم حتی اگر سی درصد را نداشته باشیم باید بخریم، زیرا کسانی که در کار فراهم کردن کتاب هستند میدانند که این کار در باره کتابهای کمیاب چه قدر دشوار و پرهزینه است.
شما ممکن است وقتی کتاب را یافتید پول کمی بدهید، اما گاه یک سال باید به دنبال آن بگردید. دوستانی که این چند کتابخانه شخصی را میشناختند میدانند که بعد از خرید آنها چه اندازه ما از نظر منابع کمیاب تقویت شدهایم. این به دلیل آن است که این کتابخانهها نقش مهمی در تأمین این بخش داشتهاند؛ البته باید احتیاط کرد و قدیمیترها را خرید.
به علاوه توجه داشته باشید که بسیاری از این افراد کسانی هستند که سالها برای تهیه این کتابها زحمت کشیدهاند و وقتی دیگران باغ و زمین و ملک و آپارتمان میخریدند اینها کتاب خریدهاند. اگر ما قدری در این باره بازتر عمل کنیم ضرر نخواهیم کرد به خصوص اگر بتوانیم تکراری ها را به کتابخانههای دیگر واگذار کنیم یا معاوضه کنیم؛ ما همچنان در پی خرید کتابخانههای شخصی کهنه هستیم.
خریدهای خارجی و مشکلات آن
انتقاد دیگری که به بخش فراهمآوری مطرح است، خرید کتابهایی است که محل مراجعه نیست. مثلاً کتابهایی از برخی کشورهای همسایه تهیه شده که با ما همزبان نیستند و استفاده از این کتابها خیلی کم است. آیا هدف فقط جمعآوری کتاب است یا نه با هدف خاصی باید خریداری شود؟ در همین زمینه این سؤال مطرح میشود که آیا کتابخانه مجلس میخواهد وظیفه کتابخانه ملی را برعهده بگیرد که از هر کتابی یک نسخه داشته باشد یا نه هدف دیگری دارد؟
خریدهای خارجی ما در غیر بخش لاتین و عربی، از سه نقطه است. افغانستان که ما کتابخانه ویژه افغانستان را راه انداختهایم و در این زمینه افتخار میکنیم که توانستهایم گام مثبتی در شناخت فرهنگ این کشور که از خودمان است برداریم. اصلا در این مورد ما و آنها ندارد و قائل به این حرف نیستیم. نقطه دیگر کتابهای چاپ کردستان عراق است. بنده عرض کنم که امروزه فرهنگی که در کردستان عراق وجود دارد بسیار جدی و پیشرفته است. آثار زیادی در حوزه شناخت منطقه و فرهنگ آن دارد که ما سخت نیازمند آن هستیم. ما دانشجویان زیادی از کردستنان خودمان داریم که موضوعات تحقیق آنها مربوط به حوزه کردی است. در کجای تهران این کتابها وجود دارد. تنها ما هستیم که در چندین نوبت اقدام به خرید کرده ایم. توجه داشته باشید که خرید از این نقطه تا چه اندازه برای ما دشوار است. این دشواری برای انتقال کتاب است که برخی مواقع واقعا سخت و کشنده است. اما ما رنج آن را به خود خریده ایم تا بتوانیم کتابخانه را از این زاویه تقویت کنیم. نقطه دیگر ترکیه است که در این زمینه با این که چند نوبت خرید کردهایم اعتراف میکنیم که کوتاهی میکنیم. به نظرم من باید یک کتابخانه ویژه در تهران برای کتابهای منتشره در ترکیه و جمهوری آذربایجان باشد. این نقص مهمی است. البته اولویت با کتابخانه ملی است که در این زمینه اقدام کند.
ضرورت تقویت کتابخانههای تخصصی
از دل این خریدها سه کتابخانه تخصصی انقلاب، زنان و افغانستان تأسیس شد. ضرورت تأسیس این کتابخانهها آن هم به صورت تخصصی چه بود؟ آیا به اهداف خود رسیده است؟ به نظر میرسد شما فقط خواستهاید کتابخانه تخصصی ایجاد کنید و بعد از تأسیس آنها هیچ اطلاعاتی مبنی بر فعالیتهای این کتابخانهها داده نشد. چرا افراد غیر کتابدار را مسئول این کتابخانهها کردهاید؟ فکر میکنید این کتابخانهها موفق بوده است؟ بازده آنها اکنون چگونه است و برنامه شما برای آینده چیست؟ آیا همین کتابخانهها را تقویت میکنید یا قصد ایجاد کتابخانههای تخصصی دیگری دارید؟
یکی از امتیازات کتابخانه مجلس همین است که علاوه بر کتابخانه ایرانشناسی آن که پیشینه شصت هفتاد ساله دارد و مربوط به زمانی است که کتابخانه در مجلس سنا شکل گرفته، چند کتابخانه تخصصی دارد. کتابخانه زنان، نخستین در نوع خود است. بیش از دو هزار و پانصد کتاب تخصصی و دقیق و علمی در این کتابخانه هست. کتابخانه افغانستان هم همین طور است؛ کتابخانه تاریخ مجلس نیز در دوره جدید باید به شدت تقویت شود چون کوتاهیهایی در باره آن وجود داشت. از قبل از بنده هم اسناد و گزارشات سازمان ملل در کتابخانه مجلس بوده که به صورت تخصصی و مستقل حفظ شده. همین طور گزارشات دولتی که بخش بسیار مهمی است و در این دوره هم تلاش زیادی برای توسعه آن شده است.
اما یک نکته مهم در باره کتابخانه تخصصی این است که یک نفر آدمی که در همان رشته تسلط دارد در کنار آن باشد. ما این مهم را در ارتباط با کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی که یکی از بهترینها در نوع خود است داریم. آقای حاج قاسم تبریزی خودش مؤسس این کتابخانه و بالای سر آن است. راهنمای افراد است و کسانی به هوای دیدن خود او و استفاده از دانش وی آنجا میآیند. اما در بخشهای دیگر چنین پدیدهای را نداریم و این مشکل عمده است. به تدریج باید آن را حل کرد و این اتفاق زمانی میافتد که باز ما بتوانیم دست کم یک اتاق کوچک به کتابخانه مطالعات زنان اختصاص دهیم. به علاوه حق دارید، باید مرتب اطلاع رسانی کرد و ما این کار را کمتر می کنیم؛ این کاری است که باید در سایت انجام شود.
ماهیت عمومی کتابخانه مجلس
دنباله سؤال قبل، شما علاقه خاصی به کتابخانههای تخصصی دارید همانگونه که در قم هم کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران را دارید. آیا در کتابخانه مجلس هم میخواهید به سمت تخصصی شدن پیش بروید؟
ماهیت کتابخانه مجلس عمومی، و البته تخصصی در حوزه علوم انسانی است. از این جهت نمیتوان اصل آن را فراموش کرد و روال عادی اش را کنار گذاشت. ما همچنان برای تقویت جنبه عمومی آن با تهیه کتابهای مرجع و عادی ادامه خواهیم داد. اما اگر ضرورتی ایجاب کند بخشهای تخصصی بیشتری تدارک خواهیم دید؛ اگر در این زمینه نگاه ویژهای باشد از آن استقبال میکنیم.
برقراری روابط علمی و تحقیقاتی در همایشها
از دیگر کارهای مهم شما، در کتابخانه مجلس برگزاری چند همایش و لغو یک همایش دیگر بود. همایشهایی مانند روابط فرهنگی ایران و افغانستان، ایران و عراق بود. هدف شما از برگزاری این همایشها چه بود؟ چه کمبودی در این زمینه حس کردید که این همایشها را برگزار کردید؟ خروجی این همایشها چه بود و چرا از طرف مقابل ما عکس العملی ندیدیم؟ یعنی استقبالی نشد. به عبارت دیگر رسم است که مانند این همایش در کشور طرف مقابل هم برگزار شود. چرا در افغانستان و عراق این همایش برگزار نشد؟
در واقع دو نشست عمده برای جذب دو گروه از محققان دانشگاهی دو کشور همسایه تدارک دیده شد. اصل این پیشنهاد از آقای دکتر لاریجانی بود. جناب آقای شیخ الاسلام و همین طور دوستمان جناب آقای موجانی در این زمینه فعال شدند و ما توانستیم این دو همایش را برگزار کنیم. برخی از مؤسسات دیگر هم در این زمینه با ما همکاری کردند. بحث فقط آمدن و گردش آنها در ایران نبود؛ هدف ما به خصوص در نشست عراق ایجاد زمینههای همکاری بود. گلایه ما این بود که چرا در این چند سال که زمینه فراهم شده است، میان محققان و نویسندگان دو طرف روابط علمی و تحقیقاتی وجود ندارد؟
شما به مجموعه مقالات نشست عراق که بنگرید میبینید که عراقیها با چه شوق و ذوقی مشارکت کردند. خوشبختانه آن مقالات کتاب هم شد. این کار باید ادامه مییافت، اما بیشتر کوتاهی و تنبلی از ما بود و البته نیاز به یک تشکیلات مستقلی داشت. به هر حال امکانات کتابخانه برای برگزاری چنین همایشهای خارجی آن هم به صورت مرتب جواب نمیداد. با این حال ما از آن همایشها راضی هستیم و گزارش مفصل آنها را به عنوان یک تجربه حفظ کردهایم.
همایش تاریخ مجلس، گنجینهای برای مطالعات پارلمانی
همایش تاریخ مجلس که سه دور آن برگزار شد، نسبتاً موفق بود. ارزیابی شما چیست؟
همایش تاریخ مجلس دقیقا کاری بود که ما میبایست انجام می دادیم. اساساً عرض کنم که کتابخانه مجلس ارتباطش با مجلس آنچنان که باید و شاید نیست. دلیلش هم آن است که از اول به عنوان یک کتابخانه مستقل شکل گرفته است. هدفش خدمت به مردم بوده، بیش از نمایندگان مردم. البته در داخل مجلس، ما کتابخانه ویژه نمایندگان داریم که به آنها سرویس میدهیم؛ اما این که یک ارتباط منظم میان کتابخانه و نمایندگان باشد چنین نیست. ما تصمیم گرفتیم لااقل در حوزههای تاریخ مجلس تلاش تازهای را آغاز کنیم. هدف ما ایجاد یک رشته مطالعاتی درباره تاریخ مجلس و انتخابات بود، هم اسناد آن را داشتیم و هم بسیاری از کتابهای مربوطه را. به علاوه ما موفق شده بودیم بخش عمده مذاکرات مجلس را به صورت دیجیتالی آماده کنیم، کاری که ان شاءالله ورژن جدید و کامل آن در یکی دو ماه آینده عرضه خواهد شد. این ابزارها ما را تشویق کرد، دانشجویان ارشد و دکتری و محققان مستقل هم همراهی کردند و ما توانستیم طی این سه دوره، صدها مقاله در این زمینه تدوین کنیم و گنجینیهای برای این رشته مطالعاتی فراهم آوریم.
مقالات مربوط در چند ویژه نامه مربوط به پیام بهارستان و اسناد بهارستان منتشر شده است. ان شاءالله این نشستها ادامه خواهد یافت و هر کدام چند دوره از تاریخ مجلس را در برخواهد گرفت. احتمالاً نشست آتی، دوره هفدهم را که یکی از مهمترین ادوار مجلس است، در بر خواهد گرفت.
جشنواره حامیان نسخ خطی برگزار میکنیم، اما نیمی از نسخ خطی کشورمان فهرست نشده است!
اما همایشی که لغو شد و مورد اعتراض و انتقاد هم قرار گرفت، جشنواره حامیان نسخ خطی بود. دلیل شما برای این کار چه بود؟ جشنواره حامیان نسخ خطی مولود کتابخانه مجلس بود چرا آن را کنار گذاشتید؟ آیا بحث بودجهای بود یا نه به طور مبنایی با آن مشکل داشتید؟
آنچه باعث شد تا بنده نسبت به برگزاری آن اظهار تردید کنم همان اصل اولیه در اداره کتابخانه بود. وقتی ما هزاران نسخه خطی داریم که فهرست نکردهایم، وقتی تصویر دیجیتالی از آنها نداریم که به مردم خدمت کنیم، این نشست که نامش جشنواره حامیان نسخ خطی است به چه کار میآید؟ ما سال اول و دوم یکسره تلاش کردیم تا برنامهای برای تکمیل فهرست نویسی داشته باشیم که موفق هم بودیم. بسیاری از فهرست نویسان را هم آوردیم و از آنان حمایت کردیم. در کشوری که نیمی از نسخههای خطی کتابخانههای بزرگ فهرست نشده، شعار «حامیان نسخ خطی» قدری تند بود. البته ما مخالف با برگزاری آن همایش از سوی کتابخانه ملی نبودیم. خودمان هم مشارکت کردیم و بنده خودم هم در ارزیابی کتابها مشارکت داشتم.
احیای دوباره موزه مجلس
موزه کتابخانه مجلس در این چند سال سر و سامان گرفت. چه مشکلاتی در این مسیر وجود داشت؟ ارزیابی شما از عملکرد موزه چیست؟
بنده اطلاع داشتم که مجلس سابقاً موزه داشته و گویا از سال 82 تعطیل شده است. این موزه دارای میراث مهمی از نقاشیها و آثار مجلس و مشروطه بوده است. همان زمان جستجویی کردیم که چه شده است؛ معلوم شد تلاشهایی شده، اما به هزار و یک دلیل به هیچ جا نرسیده است. بسیاری از این اشیاء در انبارهایی نگهداری میشد که در حال آسیب دیدن بود. مسأله را با دکتر لاریجانی و رئیس دفتر ایشان مطرح کردیم. جاهای مختلفی پیشنهاد شد و عاقبت ضلع غربی ساختمان مشروطه انتخاب شد و ریاست مجلس با دست و دلبازی این بخش را به موزه واگذار کردند.
یک سال تلاش مداوم زیر نظر کتابخانه و شخص آقای موسی حقانی از دوستان پژوهشگر ما و هزینه بیش از یک و نیم میلیارد تومان، سبب راه اندازی موزه شد. این موزه در حال حاضر یکی از بهترین موزههای تهران است. تاریخ مشروطه، تاریخ مجلس پیش و پس از انقلاب و سالنهای مختلف برای عرضه کارهای هنری نقاشی و خط در آن وجود دارد. البته در این چند سال چند مجموعه مهم نیز خریداری شد که در آنجا به نمایش درآمده و در حال حاضر هم این خرید ادامه دارد. به علاوه ما در بخش خطی هم یک موزه از آثار مخطوط قدیمی و زیبا داریم که دایماً عوض میشود. این قسمت برای افراد علاقهمند بسیار دیدنی است.
موزه چاپ یکی از بهترین موزههای صنعت در ایران است
در همین رابطه موزه چاپ گویا برای اولین بار در کتابخانه مجلس راه افتاده است؟ آیا این اقدام با کار کتابخانه تناسب دارد؟ با چه هدفی راهاندازی شد؟ نظر شما در این باره چیست؟
مدتها بود که یک آدم عاشق چاپ که تمام عمرش را در این کار صرف کرده بود برای ایجاد یک موزه چاپ اظهار علاقه میکرد. ما هیچ جایی برای این کار نداشتیم، اما او را رها هم نکردیم. آقای مطلبی هم مرتب با ایشان به کتابخانه رفت و آمد داشت. بحث بر سر گرفتن یک ساختمان از شهرداری بود، اما میدانستیم این کارها چه قدر دشوار است به خصوص که ما فرصت نداشتیم. در این فاصله ما توانستیم سالن مطالعه قدیمی کتابخانه را به طبقه سوم منتقل کنیم. پیش از آن که هر فکری برای این سالن داشته باشیم مقدمات کار را فراهم کردیم. یک کار بی نظیر بود. گنجینهای بود از دنیای چاپ. از آثار چاپخانهای، دستگاههای چاپ، تایپ، صحافی و غیره. از کتاب و نوع حروف و انواع امکانات دیگر.
البته گاهی گفته میشود این کار چه ارتباطی با کتابخانه مجلس داشت؟ از نظر ما تناسبش این بود که مطبعه مجلس یکی از قدیمیترین چاپخانههای دولتی در ایران بوده است. بنابرین مجلس می توانست اولین موزه چاپ را هم داشته باشد. این موزه امروز یکی از بهترین موزه های صنعت در ایران است. هر روز هم تقویت می شود. ما در کنار آن نشستی گذاشتیم و از چاپچیهای قدیمی و پیشکسوت تهران دعوت کردیم. علاوه بر این، کتاب قبیله چاپ را که حاوی مصاحبه آنهاست چاپ کردیم. همه اینها مدیون فعالیت آقای دمیرچی است. موزه چاپ بدون ایشان نمی توانست وجود داشته باشد و امیدوارم همیشه قدر ایشان دانسته شود و بنده نه، بلکه ایشان به عنوان بانی این موزه شناخته شود.
موفقیت در بخش اسناد به خاطر وجود یک مدیر قوی
بخش اسناد کتابخانه مجلس یکی از موفقترین بخشهای کتابخانه بود. آن هم به دلیل یک مدیر کاردان و قوی است. ارزیابی تان از کارهای انجام شده در بخش اسناد چیست و برنامه کلان شما برای آینده این بخش چیست؟
آیا وقت آن نرسیده است که انقلابی در نحوه انتشار اسناد روی دهد؟ نحوه انتشار کنونی بیشتر سلیقهای و گزیدهای است؟ انتشار منطقهای و انتخاب اسناد از بین این اسناد منطقهای اشکالات زیادی دارد. به طور مثال ممکن است سندی از سوی یک فرد مهم باشد و از نظر پژوهشگر دیگری مهم نباشد؟
درست است، ما در بخش اسناد به خاطر داشتن یک مدیر قوی، توانستیم قدمهای بلندی برداریم. مهمترین کار در این بخش فهرست شدن اسناد باقی مانده و فهرست نشده مجلس بود. این کار در زمانی معادل دو سال و نیم با جدیت و با کمک بیش از پنجاه تن از دانشجویان رشته تاریخ و اسناد به انجام رسید که موفقیت بزرگی بود. همه این اطلاعات در شبکه داخلی کتابخانه ثبت شده و امروزه مراجعین بر اساس آنها از اسناد استفاده می کنند. بیش از پنج جلد فهرستهای متفاوت دیگر هم برای اسناد در این بخش تهیه شد. در این بخش دهها کتاب با همکاری پژوهشگران بیرون فراهم شد و کار خرید اسناد تازه به صورت مرتب دنبال شد. آثار چاپ شده اسنادی این بخش مورد استقبال قرار گرفته و از این حیث، کتابخانه مرتب تشویق شده است.
درباره بخش دوم سؤال شما باید بگویم به همین دلیل است که برخی مخالف انتشار این چنینی اسناد هستند. اصل مهم در اسناد، تهیه کاربرگه درست و دقیق است. انتخاب، کار پژوهشگر است و ممکن است او ذوق و سلیقه خود را به کار برد. آنچه وظیفه ماست تهیه کاربرگه است. اگر ما بتوانیم برای هر آنچه سند داریم اولاً کاربرگه تهیه کنیم و ثانیاً تصویری از آن را روی وب قرار دهیم که البته کار بسیار سنگینی است، مشکل را از اساس حل کردهایم. اما انتشار همین بخش اسناد هم از جهات مختلفی به توسعه حوزه مطالعات مربوطه کمک میکند. همین مجلدات اسناد روحانیت که چندتایی از آنها قدیم در کتابخانه چاپ شده و مجلدی هم تازه درآمد، اسناد مهمی دارد. اسناد نفت نیز که تازه درآمد بسیار بسیار مهم است. همین طور اسناد انتخابات در شهرها کمک زیادی به مطالعات مربوط به تاریخ انتخابات و مجلس و حتی تاریخ محلی دارد؛ آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید.
انتشار بیش از 300 عنوان کتاب در بخش پژوهش و انتشارات
بخش پژوهش و انتشارات کتابخانه مجلس هم در این چند سال یکی از فعالترین بخشهای کتابخانه مجلس بودند و آثار متعدد و فراوانی چاپ شد. آثار کلانی مثل دنا، فهرست 9 جلدی کتابخانه مجلس، فهرست نسخ خطی کتابخانه آیت الله گلپایگانی، چاپ دهها دیوان و متن ادبی و ... توسط انتشارات پیگیری و چاپ شد. ارزیابی کلی شما از این دو بخش چیست؟ چه آثاری در دست چاپ دارید؟
تلاش ما برای بازسازی بخشهای مختلف کتابخانه به گونهای نبود که تقویت یک بخش سبب ضعف بخشهای دیگر شود بلکه کار در همه بخشها با جدیت دنبال شد. بخش پژوهش یکی از فعالترین بخشها و مدیریتها بود و نیروهای بسیار خوبی در آنجا مشغول بودند.
در مدیریت قبلی، باور این بود که کتابخانه مجلس در کار نشر دستی نداشته باشد، اما بنده ضمن انجام کارهای اصلی در کتابخانه، پژوهش را هم تقویت کردم. در طول این سه سال و نیم، بیش از سیصد عنوان کتاب چاپ شد. این در تاریخ بزرگترین نشرها هم کم سابقه است. فقط مراجعه به این کتابها میتواند عمق این تلاش را نشان دهد که در قدم اول با مدیریت و نظارت آقای میرمحمد صادق و در ادامه با تلاشهای بی شائبه آقای ایمانی به انجام رسید. این حجم از کار تنها در یک همکاری جمعی ممکن بود که در پژوهش وجود داشت و دارد.
دنیا به آخر نرسیده، زمان برای کار مجدد در چاپ و نشر هست
یک انتقاد به شما در چاپ و نشر آثار مختلف وارد است و آن اینکه آثار قوی و ضعیف در کنار هم چاپ میشود. به عبارت دیگر ارزیابی درست و حسابی از آثار چاپی صورت نمیگیرد و این باعث انتقاد به برخی آثار منتشره توسط کتابخانه مجلس میشود. حتی این شائبه ایجاد شده که برخی آثار سفارشی هستند و ارزش چاپ ندارند در حد اسم و رسم کتابخانه مجلس نیستند! آیا واقعا این طور است؟
دو نکته را باید عرض کنم: اول این که همه کتابها در یک سطح نیست. کتابها بسته به موضوعات و محققان آنها در ارائه کار پژوهشی متفاوت هستند. هر نشری در طول سالیان ممکن است کتابهایش فراز و نشیب داشته باشد.
دوم این است که ما در پژوهش، نوع خاصی از کتاب را منتشر میکنیم. این آثار عمدتاً فهرستی و تصحیحی است. نویسندگان این فهارس و مصححین برخی درجه یک و برخی درجه دوم هستند و ما با توجه به اهدافی که داریم آثاری را انتخاب کرده و منتشر می کنیم. اگر موضوع مهم باشد، ولو تصحیح در سطحی متوسط باشد کار را عرضه میکنیم، زیرا این کتاب باید در اختیار قرار گیرد. دنیا هم که به آخر نرسیده، زمان برای کار مجدد هست. در کل، کتابها با نظارت انتخاب شده و اگر هم خطایی روی داده، بسیار نادر بوده است.
ما تقریباً از بسیاری از چهرههای سرشناس کتاب و فهرست داریم. از مرحوم استاد افشار، از منوچهر ستوده، از استاد سید احمد اشکوری، از فرید قاسمی، از آقای آل داود و بسیاری دیگر.
فهرست نسخ خطی ما هم متعلق به فهرست نویسان زبدهای چون آقایان حافظیان، محمد حسین حکیم، جواد بشری، محمود نظری، سید جعفر و سید صادق اشکوری و شماری دیگر است. البته در این بخش به خصوص به فکر تربیت نسل جدید و سپردن کار به آنها هم بودیم و از ضعفهای مقطعی آنها هم چشم پوشی میکردیم تا وارد این حوزه شوند.
نقش مدیریت جدی در تحول سایت
سایت کتابخانه مجلس با پیگیریهای مجدانه شما نسخه جدید آن در سال 88 به بهرهبرداری رسید. دلیل آن چه بود؟ سایت با این که در این مدت متحول شد، اما باز هم فراز و نشیب داشت. از سال 91 سایت وضعیت بسیار خوبی دارد. معروف است که آقای جعفریان خیلی به سایت اهمیت میدهد و دائم آنلاین است. دلیل توجه زیاد شما به سایت چیست؟
آخرین خبری که در سایت کتابخانه مجلس در وقت ورود بنده بود، مربوط به هشت ماه پیش از آن بود. این در حالی است که سایت هر مؤسسهای زبان آن مؤسسه و ابزاری برای ارتباط و تماس و مشارکت با مردم است. مدتی وقت صرف شد تا سایت تازهای طراحی شد و به راه افتاد. در کتابخانه نیرویی که تجربه کار با سایت داشته باشد وجود نداشت و بنده به دلیل همکاریهای خبری و گزارشی که با برخی از سایتها از سالهای 82 به این طرف داشتم تلاش کردم تا خودم به طور مستقیم در این فعالیت مشارکت داشته باشم. واقع مطلب این است که هرچه تلاش کردم کار با سرعت کمتری پیش رفت. دلیل آن هم عدم و جود نیروی مستعدی برای این کار بود. الزامات محیط کارمندی هم مشکل ایجاد میکرد و فعالیت تند و جدی نبود.
به هر حال این سایت آرام آرام پیش رفت تا این که در ماههای اخیر یک مدیر جدی برای این کار در میان نیروهای کتابخانه یافتیم. خانم بادینلو به طور جدی وارد این میدان شد، شب و روز فعالیت کرد و سایت را دچار تحول کرد. البته من باید از آقای موسویان مدیر فنی سایت و همکاریهای مدیریت اطلاع رسانی تشکر کنم.
سایت فقط اخبار و مقاله ندارد. بخش منابع دیجیتال و بخشهای دیگر آن گرچه خیلی فعال نیست اما به هر حال قابل استفاده است. بخش مشروح مذاکرات آن هم مهم است. تلاشی که خودم من در ین بخش کردم با هیچ بخش دیگری قابل مقایسه نیست، اما چه کنم که نبود نیرو همه فعالیتهای من را خنثی میکرد. در حال حاضر خشنودم که قدمهای جدی برداشته شده و امسال که به خصوص در میان سایتهای دولتی جایزه گرفت احساس کردم که آن فعالیتها تا حدودی ثمر داده است. توجه دارید که ما سایت را صرفاً برای کار کتابخانهای گذاشتیم و اجازه نشر هیچ نوع خبر سیاسی و جهتدار در آن نمیدهیم. بنده حتی یادداشتهای شبه سیاسی خود را هم در سایت نمیگذارم. سایت کتابخانه، باید کتابخانهای بماند. سایت هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله دارد. هم نیاز به برنامه دارد و هم نیرو. این کار باید هرچه زودتر انجام شود و سایت نقش فعالتری در عرصه کار کتابخانهای به خصوص نسخ خطی و تصحیح داشته باشد.
بخش موزهای سایت ضعیف است که باید تقویت شود. البته این کار همراهی بیشتر دوستان موزهای ما را می طلبد. باید ابتکار به خرج داد، چیزی که در محیط کارمندی نادر و نایاب است.
سایتهای کتاب معاصر و مجلس معاصر فضای تازهای را ترسیم میکنند
لینکهایی در سایت شما قرار دارد به نام کتاب معاصر و مجلس معاصر. به رغم به روز بودن سایت، این دو لینک به روز نیست. اصلاً دلیل وجود این دو لینک چیست؟ مشکلات دیگری هم دارد که ناشی از عدم پشتیبانی است. نظرتان چیست؟
دو سایت مزبور حاوی اطلاعات جالبی از اخبار مجلس و کتاب در روزنامهها و نشریات قدیمی است. سایت مجلس معاصر، اخباری است که روزنامهها و نشریات وقت از اخبار مجلس منعکس کردهاند. این سایت حاوی اطلاعات جالبی در باره تاریخ مجلس است. در سایت کتاب معاصر نیز کارهای تبلیغاتی مربوط به نشر کتاب در نشریات کهن دوره مشروطه و بعد از آن، منعکس شده است؛ یک کار تجربی برای توسعه دانش در حوزه مجلس و کتاب. این هدف اصلی ما در ایجاد این دو بوده است و فضای تازهای را ترسیم میکند. البته اگر کسی کمتر سراغ آنها میرود عیب ما نیست که این تلاش را کردهایم، نقص کاربران است که توجه به آن ندارند و از ارزش آنها بی خبرند.
اداره کتابخانه به صورت معمولی، راضی کننده نیست
جناب دکتر جعفریان قسمت اول مصاحبه ما با شما مربوط به کارهای گذشته و انجام شده در کتابخانه مجلس بود. قسمت بعدی مربوط به کارها، ایدهها و طرحهای آینده شما مربوط میشود. شما برای آینده چه طرح و برنامهای دارید؟ آیا کارهای گذشته را دنبال میکنید یا نه برنامه خاصی دارید؟
از آنجایی که بنده مصمم بودم کار کتابخانه را رها کنم برنامه مشخصی برای آینده کتابخانه نداشتم. البته آرمانهایی داشتهام که همیشه ذهنم را به خود مشغول کرده است، اما وقتی فکر پیاده شدن آنها را در محیط کتابخانه دارم و به یاد دشواریها میافتم، عقب نشینی میکنم. امکانات مالی و انسانی مسألهای است که برای هر نوع تحولی ضروری است، بنده به صرف اداره کتابخانه به صورت معمولی راضی نمیشوم، هرچند همین هم دشوار است.
به نظرم بسیاری در کتابخانه تصورشان این است که خوب کتابخانهای هست و چند مراجعه کننده میآیند و کتاب میگیرند و میخوانند و میروند! این البته کار سادهای است و مجموعه هم گویا برای همین طراحی شده است، اما انجام هر نوع کار جدی نیاز به جدیت و امکانات بیشتر دارد. امیدوارم بتوانم در این باره بیشتر بیندیشم و از مشورت همکاران استفاده کنم.
مهمترین طرح ما در بخش دیجیتال خواهد بود
برنامه آینده شما برای بخشهای مختلف مانند دیجیتالسازی، خرید نسخ خطی، فهرستنویسی، چاپ آثار، مجلات، سایت، اسناد، فراهمآوری و کتابخانههای تخصصی چیست؟
برخی از کارها نیاز به امکانات مالی دارد که فعلاً از این جهت دست ما خالی است و نمی توانیم کار جدی انجام دهیم. اما در حد امکانات موجود، مهمترین طرح ما در بخش دیجیتال خواهد بود. این کار را در دو بخش انجام می دهیم: اول به صورت یک امر داخلی در حد کتابخانه و بر اساس تلاشی که شرکت پارس آذرخش دارد. دوم همکاری با کنسرسیوم و مؤسسات دیگر.
ما در طول سال گذشته همه دارایی اسکن خود را در بخش دیجیتالی کردن آثار سنگی و سربی به صورت مجانی در اختیار شهرداری و کتابخانهها و حتی افراد مختلف گذاشتهایم، چون میدانستیم باید زمینه دسترسی عمومی را به این بخش فراهم کنیم، با این وجود کار اسکن ما ادامه خواهد یافت.
در بخشهای دیگر نیز امیدوارم دوستان مدیر ما ابتکارها و خلاقیت خاص خود را داشته باشند. طبیعی است که اگر طرحی به ذهن بنده هم برسد به آنها عرضه خواهم کرد. برای مثال ما در سطح آموزش نیروهای پژوهشگر باید فعالیتمان را بیشتر کنیم و این کار را در بخش اسناد شروع کردهایم و باید با جدیت دنبال شود.
حقیقت آن است که امروز بستر ذهنی و عملی در کتابخانه مجلس برای استمرار فعالیتهای خوب گذشته فراهم است. کتابخانه مجلس به عنوان یک کتابخانه باید در خدمت عموم مردم باشد و در این مسیر نباید هیچ گونه توقفی صورت گیرد. اما انجام هر نوع کار افزوده مهم وجود امکانات است.
بهرهبرداری از ساختمان جدید در سال 92
ساختمان جدید کتابخانه مجلس در حال ساخت است. آیا پیگیر آن هستید و در برنامههای آینده خود مد نظر قرار دادهاید؟ پیشبینی میکنید چه زمانی به بهرهبرداری برسد؟
مجلس در قالب طرحهای عمرانی خود برای چند ساختمان و طرح بهارستان، با جدیت بحث کتابخانه مجلس را هم دنبال میکند. اکنون که در خدمت شما هستم، سقف طبقه پارکینگ زده شده و کار با سرعت پیش میرود. تاریخ پیشبینی اردیبهشت 92 است که شاید کار تمام نشود، اما امیدواریم تا شهریور سال بعد بتوانیم ساختمان را در اختیار بگیریم. اگر چنین اتفاقی بیفتد کار اصلی ما نقل و انتقال است که همزمان باید با یک طراحی نوین در اداره داخلی کتابخانه همراه باشد.
ما طالب یک کتابخانه فانتزی بدون مصرف و زیبا در مرکز شهر نیستیم، بلکه خواستار یک کتابخانه نیرومند و قوی و کارآمد هستیم که بتواند برای مجلس و مردم مفید باشد. من از ریاست محترم مجلس و ریاست دفتر ایشان که با جدیت کار را دنبال میکنند سپاسگزارم و خواهش میکنم تلاش کنند هرچه زودتر این ساختمان آماده شود تا ما بتوانیم در شرایط بهتری خدمات رسانی داشته باشیم.
درطول این چهار سال یکی از مشکلات دایمی ما مشکل فضا بوده است. جای نفس کشیدن در کتابخانه وجود ندارد، مخازن همگی سرشار از کتاب است؛ هیچ نوع امکان سرویس دهی مستقل به گروههای مختلف مراجعه کننده وجود ندارد و به لحاظ تفریحی برای کارمندان کاری نمیشود کرد. اتاقهای کوچک آنها را خسته کرده است و این مشکلات فقط با داشتن یک کتابخانه جدید مفصل حل خواهد شد.
بخشهای فراموش شده را با توجیه علمی و اجرایی، باید احیا کنیم
جناب دکتر جعفریان، با عرض معذرت از طولانی شدن مصاحبه، دو قسمت پیشین مربوط به کارها و برنامههای گذشته و آینده شما بود؛ البته با نگاهی بیرونی. قسمت سوم و نهایی مصاحبه ما درونی و مربوط به مدیریت شما در کتابخانه مجلس میشود. با پوزش از صراحت سؤالات و انتقادات، برای روشن شدن اذهان میپرسیم. در کنار برخی محاسن مدیریتی شما مانند، خوشفکری، تلاش مداوم، پیگیری مستمر و به انجام رساندن یک کار، برخی انتقادات هم مطرح است مانند نگاه تکبعدی به بخشها و مسائل. مثلاً در این چند سال نگاه شما متمرکز بر بخشهای نسخ خطی، فراهمآوری، مجلات بهارستان، لوحها و اسناد بوده است. اما برخی بخشها فراموش شدهاند و گویا در چارچوب ذهنی شما اصلاً جایگاهی ندارند. فهرست مجلات کتابخانه مجلس دیگر منتشر نمیشود. دلیل آن هم این است که گفتهاید اینها در نورمگز و مگیران هست و نیازی به آن نیست. چرا بخش نشریات و سر و سامان دادن به آنها را رها کردید؟ و باز به طور مثال بخش دیداری شنیداری هم به طور کل به فراموشی سپرده شده است. دلیل آن چیست؟ آیا نگاه تکبعدی شما باعث آن شده، یا در زمینههای مورد علاقه خودتان بیشتر کار میکنید؟
با اطمینان عرض میکنم که بنده به همه بخشها توجه داشتهام. البته طبیعی است که هر کتابخانهای روی بخش خاصی سرمایه گذاری کند و برخی از کارهای انجام نشده را جبران کند. در بخش لوحهای فشرده واقعاً با بودن نورمگز و تلاش چشمگیر آنها، این فکر وجود داشت که ما دارایی خود را در اختیار آنها قرار دهیم. هرچند هنوز هم در این زمینه تلاش میکنیم و لوح فشرده نشریات زنان را به تازگی عرضه کردیم و بخشهای دوم آن هم در راه است.
در مورد دیداری و شنیداری اگر تقصیری هست متوجه بخش اسناد ماست. آنها باید این بخش را تکمیل کنند. هرچند درست میفرمایید بنده در اصل به این بخش باور چندانی ندارم.
بنده روی تشکیل کتابخانه دیجیتالی تاریخ مجلس تاکید دارم که ان شاءالله در حاشیه کار سترگ و بزرگ مشروح مذاکرات که دو سال اخیر وقت زیادی از ما گرفته و تازه وقت به ثمر نشستن آن است انجام خواهد شد. به هر حال باید بخشهای فراموش شده را اگر توجیه علمی و اجرایی جدی دارد دنبال کنیم.
موافق با آمدن نیروی مدیر از بیرون نیستم
انتقاد دیگر به شما در بحث مدیریت، بها ندادن به افراد کاردان و خبره است. میگویند که مدیران شما اکثراً در جایگاه مدیریتی نیستند! نظر شما چیست؟
این را قبول ندارم. اولاً عرض کنم بنای من استفاده از نیروهای داخلی کتابخانه بود. این نیروها در طول سالیان مختلف، هر کدام به گونهای به کتابخانه راه یافتهاند و فعلاً نیروی آنجا هستند و حقوق میگیرند و کاری هم نمیتوان انجام داد. بنده با این دوستان که انتخاب کردهایم و بهترینها هستند، کارها را پیش بردهام. بدون آنها نمی توانستم کاری انجام دهم؛ البته سطح آنها در همکاری متفاوت است، اما مدیران فعلی بنده واقعاً نیروهای خوبی هستند و الّا کار پیش نمیرفت. البته برخی از بخشها پر سر و صداست و برخی کارهایشان بی سر و صداست. من موافق با آمدن نیروی مدیر از بیرون نیستم و با همین افراد کنار آمدهام، دلیل آن را هم بارها گفتهام. البته در حوزه پژوهش و اجرای پروژههای جدی، از نیروهای بیرون استفاده موفقیت آمیزی کردهایم و آن را ادامه خواهیم داد.
مدیریت یا تخصص؟
معروف است که شما بیشتر به مدیریت معتقدید نه به تخصص. حتی درمورد مدیرانتان هم اینگونه است. نظرتان در این باره چیست؟
ببخشید، تنها تعداد اندکی از مدیران ما درس و تحصیلشان با کارشان تناسب دارد، هرچند هستند کسانی که این چنین هستند. مطمئناً بهترین شیوه جمع میان این دو است، اما در بسیاری از کارها، وقتی متخصص کم است باید روی مدیریت تکیه کرد؛ طوری که طرف اگر خودش قوی نیست بتواند از نیروهای قوی به ویژه از بیرون کتابخانه استفاده کند. برخی از مدیران ما هم به صورت تجربی تخصص دارند. در هر حال ما در شرایطی هستیم که قدرت انتخاب زیاد نداریم به خصوص که قصد استفاده از نیروهای بیرونی را برای مدیریت نداریم. باید با شرایط موجودکارمان را پیش ببریم و تاکنون هم پیش بردهایم گرچه رنج زیادی متحمل شدهایم.
در مجموع از کارمندانم راضی هستم، اما آزار زیادی دیدهام
بحث دیگر در این زمینه مشورت گرفتن شماست. شما در کارهایتان مشورت میگیرید ولی باز به فکر خودتان عمل میکنید. رویه دیگر مشورت گرفتن، تأثیرپذیری است. برخی گفتهاند که شما تحت تأثیر کارمندان و به خصوص مدیرانتان هستید. از طرف دیگر میگویند در این بین میخواهید همه را از خودتان راضی نگه دارید و در این بین تضادهایی پیش میآید. نظرتان چیست؟
من بیش از همه به خروجی کار اهمیت میدهم و به مدیرانی توجه دارم که کار بهتری انجام میدهند. کتابخانه که عبارت از جعفریان نیست، عبارت از مجموعهای از کارمندان است و طبیعی است که همه را نمیتوانم با هم مدیریت بدهم. عدهای مدیر هستند و در کارها با آنها مشورت میکنم؛ البته هر مدیری سست بیاید خودم اقدام میکنم و تردیدی هم در این کار ندارم.
در محیط کتابخانه مدیران بنده گاه تا آنجا پیش میروند که کاری را که میدانند مورد توجه من است انجام نمیدهند. من بنای ایجاد منازعه ندارم، خودم وارد شده و با نیروهای پایینتر هماهنگ شده و آنها را جلو میبرم یا در مدیریت دیگری همان کار را انجام میدهم؛ البته سعی میکنم همه را راضی نگه دارم که باز هم نمیشود.
متأسفانه بنده رفیقی داخل کتابخانه ندارم فقط همکار دارم و در همین چهارچوب کار میکنم و اوضاع را پیش میبرم. به ندرت کار تنبیهی کردهام. حتی برخی از نیروهای خودسر را به حال خود رها کردهام تا لااقل مزاحمتی نداشته باشند و کار پیش برود. در تمام این چهار سال یک بار برای تنبیه برخی نیروها تماس با مسؤول کمیته تخلفات مجلس داشتهام.
من در مجموع از کارمندانم راضی هستم گرچه آزار زیادی دیدهام. آنها به همین صورت تربیت شدهاند و انتظارات من قدری جدی است و این خود مشکلی را ایجاد کرده است. به علاوه من قبول دارم که امکانات تفریحی و استراحتی کمی برای آنها وجود دارد. محیط هم به لحاظ بدی هوا و آلودگی مشکلاتی را ایجاد میکند.
این البته برای همه کارمندان تهرانی است. به هر حال خروجی کار ما نشان میدهد که مدیران ما تلاش کردهاند و بنده هم در خدمت آنها بوده و هستم. هر کدام بیشتر کار کنند برای بنده عزیزتر هستند اما بنای گلایه از هیچ کدام را ندارم.
چرا در کارهای کلان، از مدیران و کارمندان کتابخانه استفاده نمیکنم؟
انتقاد دیگر کارمندان کتابخانه مجلس، عدم استفاده از آنها در کارهای کلان کتابخانه مجلس است. در پروژههای مختلف نظر بر این است که تا وقتی در کتابخانه کارشناس و کارمند هست به آنها واگذار شود و به دیگران نسپارید. جواب شما چیست؟
کارهای کلان در کتابخانه مجلس طرحهایی است که حتی شرکتهایی مانند لاوین یا پارس آذرخش به سختی از عهده آن برآمدهاند. نمونه دیگر در زمینه تایپ مشروح مذاکرات است که فقط در دو ماه اخیر 32000 صفحه از صفحات بزرگ با حروف ریزِ مشروح مذاکرات انجام شده و اصلاً در وسع داخل کتابخانه نیست. به نظرم کارهای کلان باید به شرکتهای خصوصی واگذار شود به شرط آن که نظارت جدی باشد.
در این زمینه هر کاری که به بیرون واگذار شد با موفقیت پیش رفت. کارمندان کتابخانه در همان امور جاری همراهی کنند و با دلدادگی نسبت به مراجعین رفتار کنند برای ما یک افتخار خواهد بود.
بیش از همه، بنده اخلاق مناسب در برخورد با مراجعین را میخواهم. از این زاویه کارمندان درگیر با مردم کارنامه خوبی دارند و اظهار رضایتهایی که در دو سال گذشته از سوی مراجعین داشتهایم، شاهد خوبی است. البته باید عرض کنم هنوز هم گویی مردم رغبتی به آمدن به کتابخانه مجلس ندارند. نمی دانم چه سابقه ای این وضعیت را پدید آورده است؟ اما بهترین کار مدیران به خصوص در بخش منابع و میز امانت و سالن مطالعه، این است که اقلاً مراجعین را دو برابر کنند.
جوانان، کارها را به بهترین نحو انجام میدهند
یک ویژگی مدیریتی شما جسارت در کار کردن با جوانان است. بسیاری از محققان و حتی کسانی که به صورت پروژهای برای کار در بخشهایی مانند فهرستنویسی اسناد، مشروح مذاکرات، فهرستنویسی مجلات و یا برای فعالیت در بخش امانت و مرجع و دیجیتال سازی به کتابخانه آمدند، از تحصیلات بالاتری نسبت به سایر نیروهای قدیمی برخوردار بودند. دلیل شما برای جوانگرایی چیست؟ این موضوع هم به مشکلات خاص خود گرفتار شد و به علت تزاحم پیشآمده بسیاری از آنها پراکنده شدند. نظرتان چیست؟
به طور کلی باید توجه کنید که نیروهای کتابخانه جوان هستند. در بیرون نیز نیروهای جوان هم تعدادشان قابل ملاحظه است و هم کمتر گرفتارند، همچنین استعدادهایی هستند که قدرت درخشش دارند. در بخشهایی که مورد نیاز ماست، به ویژه فهرست نویسی، جوانانی که هستند، برخی با پیران نسل قبل برابری دارند و بر کارشان مسلط هستند. بحث پیر و جوان نیست، بحث توانایی است. این افراد کارهای ما را به بهترین نحو انجام دادند.
در بخش فهرست نویسی و تصحیح، دوستانی مانند آقای بشری، برکت و بسیاری از نیروهای دیگر واقعاً فعال هستند. شاید همه در یک سطح نباشند، اما از قدرت انتخاب بالایی در گزینش متنهای مهم برخوردارند.
خلاصه باید عرض کنم که ما در یکی از بهترین شرایط از لحاظ داشتن نیروهای جوان متخصص در حوزه فهرست نویسی و تصحیح هستیم. در این زمینه، میراث مکتوب، مجلس، دایره المعارف و دانشنامه جهان اسلام نقش مهمی در پرورش این افراد داشتهاند. از این بابت، بنده واقعا خدای را شاکرم.
مجلس، ساختمان ملیجک را به ما برگرداند
مورد دیگر در باره فعالیتهای زیاد کتابخانه مجلس است. اکثر افراد، کاردانی، مدیریت جدی و پیگیر شما را قبول دارند ولی یک مقوله مهم را هم مؤثر میدانند و آن، این که آقای جعفریان راه جذب بودجه را خوب میداند. چه بسا اگر پیشینیان هم میتوانستند بودجه خوبی جذب کنند، بسیاری از این کارها را انجام میدادند. آیا این نظر را قبول دارید؟
خوشبختی بنده آن است که ریاست مجلس همراهی کامل با بنده داشتند. یعنی هم اختیارات دادند و هم کمک کردند. کمتر موردی بود که بنده کمکی بخواهم و انجام نشود. تنها گلایه من از طبقه اول ساختمان ملیجک است که متعلق به کتابخانه است، اما مع الاسف همچنان در اختیار مجلس است و این موضوع، مشکلات فراوانی را برای ما ایجاد کرده است. اما در زمینه کمک مالی به کتابخانه یا صندوق رفاه، مجلس با این که مسوولیت مستقیمی نداشته، همیشه کمک کرده است. بخش حراست و معاون اداری مالی مجلس نیز با ما همراهی داشته است که از همه تشکر میکنم.
جواب به سختگیریها و رهاسازیهای تناقض آمیز
برخی سختگیریها و رها سازیهای شما تناقضآمیز است. گاهی در بعضی کارها سختگیر هستید و گاهی نسبت به یک معضل که در راندمان کتابخانه مؤثر هم هست تسامح دارید. به طور مثال، قبلاً هر کارمندی روزانه فقط یک ساعت حق استفاده از اینترنت را داشت ولی به مرور زیاد شد و اکنون رها شده که باعث وبگردی برخی میشود و این وسط حق دیگرانی ضایع میشود که امکان این کار برایشان فراهم نیست. جواب شما چیست؟
شما نباید کارمندان را حریص بر استفاده از اینترنت کنید. آن محدودیتها که اول ایجاد کردیم مشکلاتی را پدید آورد. مهم این است که ما برنامه کاری به کارمند بدهیم. گزارش کار بخواهیم، و به خروجی کار نگاه کنیم و به موقع تنبیه کنیم. متأسفانه کوتاهیهایی بوده که سبب برخی از سختگیریها هم شده، اما در زمینه اینترنت من قصد ایجاد محدودیت ندارم. چون این ابزار برای پیشرفت کار به خصوص در محیط کتابخانه مناسب است، مگر آن که از حد خارج شود. بدون شک در دوره جدید قصد داریم با جدیت بیشتر بر اساس گزارش کار حرکت کنیم و ضمن تشویق، تنبیههای ویژهای را اعمال کنیم.
بنده اگر تاکنون در این زمینه کوتاه آمدهام صرفاً برای اثبات حسن نیت بوده است. طبیعی است که اگر مشکلی باشد از حق خودم برای حذف برخی از امتیازات استفاده خواهم کرد. در کنار آن البته مثل گذشته تشویقها خواهد بود.
گاهی ادعای برنامهریزی بلند مدت باعث سکون در کارها میشود
یک مورد مهم در مدیریت شما، عدم سیاستگذاری و برنامهریزی بلند مدت برای بخشهای مختلف است. مثلاً وقتی ما در بخش فراهم آوری به آن شکل سرسامآور عمل کردیم که دچار بحران شدیم، نتیجه زیانبار آن در فهرستنویسی مشاهده شد. بخش فهرستنویسی برای عقب نماندن از فراهمآوری، مجبور شد از فهرستنویسی موضوعی به فهرستنویسی توصیفی رویآورد که باعث مشکلات بعدی در بخش امانت و مرجع شد. چرا شما برای این بخشها فکری نکردید و برنامه منسجمی برای جلوگیری از این مشکلات نیاندیشیدید؟
گاهی ادعای برنامهریزی بلند مدت باعث سکون در کارها میشود. اتفاقاً در بحث فهرست نویسی که مثال زدید نکته ظریفی وجود دارد. زمانی که بنده آمدم از 250 هزار جلد کتاب، دهها هزار آن حتی یک فهرستنویسی ساده نداشت. یعنی مراجعه کننده حتی با اسم کتاب و نویسنده آن هم نمیتوانست ارتباط برقرار کند و بداند شما آن را دارید یا خیر.
کتابهای اهدایی فراوانی در گوشه و کنار کتابخانه بدون فهرست مانده بود. هزاران کتاب در کتابخانه شماره 2 به بهانه فهرستنویسی موضوعی مانده بود. امروز که کتابخانه بیش از 600 هزار جلد کتاب دارد، حتی یک کتاب هم روی زمین نمانده که فهرست نشده باشد. شما در تهران کمتر کتابخانهای را مییابید که جلوی دستشان در فهرستنویسی خالی باشد.
کتابخانه مجلس در بخش سازماندهی با سرعت تمام این مشکل را حل کرده است. در بخش مجلات و نشریات هم، فهرست نویسی مجلات کامل و چاپ شد. روزنامهها البته مانده و در حال انجام است زیرا تنوع و پراکندگی آنها بسیار گسترده است.
چاپ فهرست مجلات مجلس یکی از سنگینترین کارهایی بود که در یک جمع ده نفر برای یک سال انجام شد و این مشکل برای همیشه حل شد که مجلس چه اندازه مجلات کهن دارد. با این حال باید بگویم هر نوع طرحی نیاز به متخصص، خلاقیت، و شرایط کاری کارمند دارد. در این زمینه دشواریهایی بوده و هست و شما نمیتوانید زیاد فشار بیاورید و الا متهم میشوید.
به طور کلی باید عرض کنم کتابخانه مجلس در زمینههای مختلف فهرست نویسی، اعم از خطی و سنگی ـ که در حال اتمام است ـ و در بخش جاری چاپی، روی مرز نهایی قرار دارد و این یک موفقیت مهم است.
در دوره جدید کارها بیشتر به مدیران و کارمندان تفویض میشود
انتقاد دیگر به شما، عدم تفویض اختیار به دیگران است. گفته میشود که شما بیشتر مایل هستید که در هر حوزهای خودتان شخصاً وارد شوید و نتیجه آن را ببینید و از تفویض اختیار خود به دیگران واهمه دارید. جواب شما چیست؟
این انتقاد در چهار سال گذشته، در نیمه اول آن وارد است؛ دلیلش هم این است که مدیران غالباً سرعت بنده را نداشتند و این باعث رنجش من میشد. مجبور بودم از خودم مایه بگذارم و مستقیم با کارمندان تماس داشته باشم. در این زمینه البته موفق بودم، ضمن این که برخی از مدیران جا ماندند؛ اما در نیمه دوم به تدریج کار را به مدیران سپردم و در دوره جدید هم این خط مشی را ادامه خواهم داد.
متاسفانه نوعی رقابت نامیمون در کتابخانه برای گریز از سلطه مدیران که رفقای خودشان هستند وجود دارد که طبیعی است و حرف و حدیثهایی دارد. اما اکنون که مدیران غالباً میدانند بنده چه میخواهم و بسیاری از کارها به روز شده و سرعت در برخی از موارد نهادینه شده، طبعاً باید بیشتر کار را به مدیران سپرد، مشروط به آن که انتظارات را برآورده کنند و الا حرفی از این که خودم وارد شوم ندارم.
کاری که کردهایم حداقل انتظارمان بوده است
در سیستم مدیریتی شما، عجله، شتاب، سرعت و کار زیاد انجام دادن نقش مهمی دارد که گاهی باعث انتقاد میشود. این شیوه گاهی سبب پایین آمدن دقت و کیفیت کارها میشود.
از آن طرف کندی زیاد هم که در بسیاری از مؤسسات و ادارات ما حرف اول را می زند باعث عقب ماندگی میشود. به نظرم ما خیلی هم سرعت نداشتهایم، کاری که کردهایم حداقل انتظاری بوده که از یک اداره خوب داشتهایم. اگر برداشت سرعت شده باید پیش زمینه ذهنی و سابقه آن مدّ نظر قرار گیرد. اگر کارمند از هشت ساعت کار، نیمی از آن را کار مفید انجام دهد ـ که می دانید سرانه کار مفید در کشورمان اصلا چنین چیزی نیست ـ به نظرم بازم باید سرعت ما را کندی به حساب آوریم. متأسفانه انژری زیادی را از دست میدهیم در حالی که توان بالایی داریم و بهروری لازم را نداریم.
مردم را با کمترین خدمت میتوان راضی نگاه داشت
برخی، کارهای شما را آرمانگرایی میدانند، مثل آزاد سازی زیاد منابع و دسترسی به آنها را. در حالی که امروز هنوز این پتانسیل در کشور ما ایجاد نشده است. نظر شما چیست؟
کاری که ما انجام دادیم حداقل کاری بود که در دنیای جدید انجام می گیرد. در این زمینه با هیچ مشکلی هم مواجه نبودیم. به عکس، تشویق شدیم و استقبال فراوانی از آن صورت گرفت. کشور ما فرهیختهتر از آن است که چنین ایراداتی را داشته باشد. محققان و پژوهشگران و استادان و دانشجویان همه مشوق ما بودند و انتقاد چندانی در کار نبود. این نشان می دهد مردم فرهنگ دوست ما آمادگی دارند و برخی از مدیران ما هم به دلیل بیتجربگی یا ترس یا ذهنیت منفی، وارد این میدان نمیشوند. کاری که انجام شد نشان داد که مردم را با کمترین خدمت میتوان راضی نگاه داشت، اگر بجنبیم و اقدام کنیم و هراس نداشته باشیم.
سعی کردم در خدمت فرهنگ اسلامی ایران باشم
ارزیابی کلی شما از چهار سال فعالیتتان در کتابخانه مجلس چیست؟ نقاط قوت و ضعف را در چه میبینید؟
بنده به عنوان یک کتابدار ساده، با تجربه ای که در تأسیس و استمرار کار کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران در قم داشتم، سعی کردم در خدمت فرهنگ اسلامی ایران باشم. نقطه ضعف بسیار زیاد است و باید به تدریج آنها را رفع و رجوع کنیم، در مورد نقاط قوت هم دیگران باید نظر بدهند. اگر خدمتی صورت گرفته، انتظار دعای بیشتر و عاقبت بخیری داریم اگر نقصی هم در کار بوده، عذرخواهیم و درخواست بخشش داریم. اما قول میدهم که اگر یک روز یا بیشتر ماندیم، فقط به خدمت و بهبود کار فکر کنیم.
رسول جعفریان: ابومسلم خراسانی نه ایرانی وطن دوست است، نه یک شخصیت شیعی
این کارشناس تاریخ اسلام گفت: صرفا از باب اطلاع جوانان عزیز و وطن دوست و اسلام خواه عرض میکنم که ابومسلم با اینکه شخصیتی مهم در تاریخ ماست و حرکت او موجب شد تا دولت اموی از میان برود اما دو مشکل اساسی دارد. نخست اینکه او هیچگاه یک ایرانی وطن دوست نبود و تنها عاملی در دست شماری از قبایل عربی خراسان بود که دوست داشتند امویان سرنگون شده و حکومت دست شاخه دیگری قرار گیرد. در این ماجرا از ایرانیان به عنوان ابزار استفاده شد و بس.
دوم آنکه ابومسلم هیچگاه یک شیعه علوی نبود بلکه شیعه عباسی بود که به امامان معصوم خیانت ورزید و جانب عباسیان را گرفت، عباسیانی که اندکی بعد پس از تسلط بر امور هم او را کشتند و هم امامان معصوم را.
دکترجعفریان همچنین گفت: ابومسلم در آدم کشی نیز فردی حرفهای بود و بر اساس منابع متقن تاریخی شمار زیادی از مردم خراسان و نواحی دیگر را کشت. او قیام شیعی شریک بن شیخ را هم سرکوب کرده وی و یارانش را به قتل رساند.
رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی همچنین اظهار داشت: بر اساس دلایل متقن تاریخی، ارزشی ندارد که مردم شریف خراسان که امام رضا (ع) میهمان آنهاست و مسلما دلش از ابومسلم خون است، از این نام حمایت کنند و آن را روی تیم محبوب و دلخواه خود بگذارند. خراسانیان میتوانند نامی را برگزییند که سمبل خراسان بزرگ و یادآور ادب و فرهیختگی باشد. پوریای ولی (اهل خوارزم)، رودکی، فردوسی و هزاران چهره دیگر که خراسان با نام آنان شناخته میشود.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 24,دسامبر,2024